ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
پیچ در پیچ ،نگاه در نگاه و لحظه به لحظه مرده ام در هجوم نبودن هایت.
شکسته ام ،فرو ریخته ام ،فراموش شده ام ،پژمرده ام ،ویرانه شده ام در مرگ احساسم.
من نبودن هایت را مرده ام ،من غمهایت را خورده ام ،من بغض هایت را گریسته ام
من اشکهایت را دریا دریا همراه تو نوشیده ام ،من بغض هایت را ستاره به ستاره
شب های یلدا گریسته ام...
من نبودن هایت را ،دردهایت را ،زخم های دلت را ،غبارهای نگاهت را ،من غم روحت
را به جان خریده ام ..
تو نبوده ای ،تو نیستی ،تو نخواهی بود و من مرده ام ،می میرم و می میرم و می میرم..
تو نمی آیی و من در بی جوابی هایم ،در تردید هایم ،در شب های تار و خفقان روحم
از فریاد سکوت خواهم مرد،پیچک وار به دور عدم می پیچم تا بمیرم.
تو نیستی و من عین "مردن م ..."