دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، میتوان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطهای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و... ایجاد شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.
مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح میدهند خوش باشند. ازاینرو، به ازدواج با نگاه منفی مینگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکانپذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.
وعده ازدواج
یکی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است که معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می کنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر رفاقت کرده و سعی می کنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده کنند. حقیقت امر این است که این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.
بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوکار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی که در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.
انگیزه جنسی
از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشکلات زیادی برای دختر که قربانی اصلی این رابطه است به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینکه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشکل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشکل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینکه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.
توھم قدرت و جاذبه
یکی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی کشد که متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
پناه جویی به یکدیگر
دختران و پسران جوانی که در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد کسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران کمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن ھستند، خنثی می کند.
در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.
روابط آسیب زا
ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است که به دور از ھرگونه شناخت کافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.
غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می شود؛ ھمچون آتشی که ھرچه بیشتر به آن خوراک بدھند، شعله ورتر می شود.
نظر اسلام چیست؟
رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و اینگونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى میبیند و پایههاى ازدواج و خانواده سست میشود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه بهوجود میآید.
با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.
بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:
1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم بهجای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه بسا همین هم صحبت شدنها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطهورشدن در انحراف و فساد شود. به هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.
2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفتوگو و نگاههاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاسها، بهگونهاى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفتوگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:
از گفتوگوهاى تحریککننده پرهیز شود.
از نگاههاى آلوده و شهوانى خوددارى شود.
حجاب شرعى رعایت شود.
قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.
دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.
با در نظر گرفتن دیـدگاه فیـزیولوژیک، رابطه ی جنسی در نتیجه رشـد ویژگی های ابتدایی جنسی در افراد ایجاد می شود. به عبارت دیگر انسان ها زمانی که از نظر جسمی به رشد کافی میرسند، آمـادگی بـرقرای ارتبـاط جنسی را پیدا می کنند. (این دوران که بلوغ نام دارد، در خانم ها در سن 18 سالگی و در آقایون در سن 21 سالگی به آخرین مرحله ی خود می رسد.)
در طول 7 سـال ابتـدایی زنـدگی، نیروی جنسی در یک پسر
بچه در تمام قسمت های بدن او توزیع می شود. از 7 تا 14 سالگی، نیروی جنسی به اعضای جنسی منتقل می گردد ( در آقایون بیضه ها و در خانم ها تخمدان) در این زمان تفاوت های ظاهری میان جنس مذکر و مونث پدید می آید.
در مردان استخوان ها قدری درشت تر شده و بدن عضلانی تر می شود، و به تدریج تن صدای آنها تغییر پیدا می کند. البته باید توجه داشت که این تغییرات با گذر زمان تکمیل می شوند. شروع این تغییرات حاکی از ابتدای سن بلوغ است. پس از آن منی و به مثابه آن اسپرم تولید می شود، ولی اسپرم ها در این زمان به بلوغ کامل نرسیده اند. بر اساس پژوهش های پزشکی، محققین بر این باورند که اسپرم ها در سن 18 سالگی شروع به بالغ شدن می کنند و در سن 21 سالگی مرحله ی بلوغ آنها تکامل پیدا می کند. در این زمان رشد بیضه ها و غدد مترشحه داخلی بدن نیز به آخرین حد خود می رسد.
ارتباط میان غدد جنسی و غدد درون ریز
در ارگانیسم بدن انسان 7 غده مترشحه داخلی وجود دارد. هر یک از این غدد هورمون های متفاوتی را ترشح می کنند که پیام های مختلفی را به اعضای دیگر منتقل میسازند. این غدد مسئول تنظیم و تعدیل عملکردهای مختلف بدن از جمله رشد، فشار خون، دمای بدن، میزان کلسیم، شکر، فسفر، و از همه مهمتر عملکرد جنسی افراد هستند.
زمانی که هر یک از این غدد به نحوی قادر به نشان دادن واکنش درست از خود نباشند، بدن ممکن است با انواع و اقسام مختلف اختلالات مواجه شود. به همین دلیل است که برخی از افرادی که در غدد خود با اختلال روبرو می شوند، باید با استفاده از هورمون های مصنوعی نیازهای بدن خود را مرتفع سازند.
مهمترین غده درون ریز، غده هیپوفیز نام دارد. این غده توانایی آن را دارد که به کل غدد درون ریز شدت و یا کسرت عمل وارد کند. غده ی هیپوفیز همچنین از جمله مهمترین غده های جنسی نیز محسوب می شود.
غده معروف هیپوفیز که محور اصلی کنترل فعالیت های بیضه ای/تخمدانی است، کنترل کلیه ی تنظیمات جنسی در بدن خانم ها و آقایون را به عهده دارد.
در مردان این غده فعالیت های جنسی خود را از زمان بلوغ -یعنی درست وقتی که هورمونهایی را به منظور تحریک اعضای جنسی به خون می فرستد- کار خود را شروع می کند.
در خانم ها هم غده ی هیپوفیز در دوران بلوغ با ایجاد هورمون هایی که سبب تخمک گذاری در تخمدان ها می شوند، کار خود را شروع می کند. هر یک از تخمک ها حاوی هورمون های جنسی زنانه هستند که سبب ایجاد و گسترش خصوصیات زنانه در بانوان می شوند.
همه ی انسان ها در تمام طول زندگی خود دائماً در حال انتقال و تغییر شکل انرژی هستند. همه چیز در زندگی انسان ها شروع و پایانی دارد و رابطه جنسی نیز از این امر مستثنی نخواهد بود.
اندام های جنسی انرژی را تولید می کنند که باعث ایجاد تمایلات و گرایش های جنسی در افراد می شود؛ اما به منظور تولید یک چنین انرژیی، اندام های جنسی باید از منبع ذهنی تغذیه شوند. افکار و تصورات جنسی به عنوان مواد اولیه ی تولید اسپرم و انرژی جنسی محسوب می شوند.
زندگی یک انسان از تلفیق یک اسپرم با تخمک شکل می گیرد. تنها یک اسپرماتوزوئید (نطفه) این توانایی را دارد که یک انسان جدید خلق نماید. گفته می شود که در هر بار انزال، مردها چیزی در حدود میلیون ها اسپرم از دست می دهند.
در یک زمین کشاورزی زمانی که کشاورز تصمیم می گیرد دانه بکارد، بهترین انواع دانه ها را انتخاب می کند، زمین را به خوبی شخم می زند، و دو تا سه دانه می کارد –و نه میلیونها- و زمانیکه این دانه ها بزرگ شده و رشد کردند، از آنها استفاده کرده میوه هایشان را میخورد و زندگی می کند.
به عنوان مثال یک درخت لیمو را در نظر بگیرید. این درخت زمانی به مرحله تکامل خود می رسد که بتواند میوه های رسیده ی لیمو پرورش دهد. اما اگر کسی به این امر توجه نداشته باشد و میوه ها را پیش از رسیده شدن کامل از درخت بچیند، با این کار خود به رشد درخت صدمه وارد کرده و اجازه نمی دهد که درخت به رشد و تکامل نهایی خود برسد.
این امر در مورد ارتباط جنسی نیز صدق می کند. اگر فرد پیش از رسیدن به بلوغ کامل بخواهد از انرژی جنسی خود استفاده کند، به بدن خود صدمات جبران ناپذیری وارد می کند که در زیر نگاه کوتاهی به این مشکلات خواهیم داشت.
ارتباط جنسی و ورزش
اخیراً محققان از وجود نیروی جنسی باخبر شده اند و سعی می کنند تا از این نیرو بـهره گـرفته و آن را بــرای موارد دیگری ذخیـره کرده و به کار گیرند. در ورزش مشت زنـی، هـر مـربی کارآمدی در حیـن دوره ی آمـادگی، بـوکسور خـود را برای 90 روز از بـرقـراری ارتـباط جنسـی منـع مـی کند تا هم انرژی او بیشتر شود و هم بتواند مشتهای محکمـتری بـه حـریف وارد کند. در تیمهای فوتبال نیز بازیکنان از 3 روز قبل از انجام بازی به حومه شهر انتقال داده میشوند تا انرژی آنها بر اثر بـرقـرای رابـطه جنـسی تحـلیل نـرود.
در مسابقات قهرمانی جهان در سال 1986م. تیم ملی کشـور آرژانتـین از هـمه تیم ها مدت زمـان بیشتـری را در اردوی آمـــادگی به سر برد و نتـیجـه چه شد: بدون شـکست از مسـابقات بـیرون آمـدند. یـک گـزارش علمی اثبات می کند که: "تستـوسترون نقـش مهـمی را در شـکل دهـی رفتار افراد بازی می کند. این هورمن به عنـوان نوعی محرک شناخته میشود که در کلیه حالات فردی، از جمله عصبانیت و پرخاشگری نیز تاثیر گذار است."
بنابر گزارش فوق در یک بازی فوتبال به راحتی می توان تشخیص داد که کدام یک از تیمها برنده خواهند شد: "تیمی که در رگ های خونی بازیکنانش میزان تستوسترون بیشتری موجود باشد."
در "ناسا" که معتبرترین مرکز پژوهش های علمی جهان به شمار می رود، فعالیت های جنسی کلیه ی دانشمندانی که در آنجا مشغول به فعالیت هستند، تحت کنترل است تا پژوهشگران همیشه بتوانند در بهترین وضعیت مممکن ذهنی و جسمی قرار داشته باشند.
در گذشته مردهای یونان باستان تا سن 140 سالگی عمر می کردند. تا همین چند وقت قبل هم مردم به راحتی تا سن 90 سال عمر می کردند، اما این روزها به دلیل بروز پاره ای از مشکلات نظیر خودارضایی، آزار و اذیت های جنسی، غذاهای صنعتی، استفاده از هورمون های مصنوعی (که مصارف مختلفی دارند، نظیر: چاق کردن و بزرگ کردن زودرس جوجه ها و احشام) فرایند سالخوردگی از سنین پایینی (تقریباً 35 سالگی) شروع می شود.
در کل دنیا افراد انگشت شماری هستند که از نظر اقتصادی کنترل همه افراد را به دست گرفته اند. این افراد از قدرت رابطه جنسی نیز به خوبی اطلاع دارند؛ به همین دلیل کلیه ی امکانات موجود را فراهم می آورند تا ذهن انسان های دیگر را تنها به این امر متمرکز کرده، عقل را از سر آنها بپرانند و کاری کنند تا آنها مطابق میلشان عمل کنند. آنها به خوبی می دانند که انسان های کم عقل، سرشار از شهوت هستند، بر روی امیال جنسی خود هیچ گونه کنترلی نداشته و به راحتی میتوان آنها را مطیع خود ساخت.
تئوری های پوچ مدرن در مورد ارتباط جنسی
نوگرایانی که بر روی ارتباط جنسی تحقیق و بررسی می کنند، به سادگی به خود اجازه می دهند که قدرت و حق انتخاب جوانان را از بین ببرند. برخی از آنها مواردی نظیر "خود ارضایی" را به جوانان پیشنهاد می کنند.
کینسی، مستر و جانسون که به عنوان پایه گذاران مطالعات جنسی نوین شناخته می شوند بر این عقیده اند که یک جوان می تواند چندین مرتبه در طول روز خود ارضایی کند چراکه علم پزشکی هیچ گونه تاثیر جانبی خطرناکی را پیدا نکرده که مربوط به خودارضایی باشد.
آنها بر این باورند که اهمیت خود ارضایی به ویژه در زمان بلوغ که خصوصیات های زنانه و مردانه در افراد بروز می کند از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و به همان اندازه که در مردها اهمیت دارد برای خانم ها نیز مهم است.
این افراد حتی معتقدند که زن و مرد می توانند در طول زمان قاعدگی ، با هم ارتباط جنسی داشته باشند؛ اما پژوهش های علمی اثبات کرده اند که برقراری رابطه جنسی در زمان قاعدگی خطرناک و در عین حال زیان آور است چراکه در این زمان مواد مرده و فاسد از بدن زن خارج می شود که اگر آلت تناسلی مرد با این مواد تماس پیدا کند آنها را جذب کرده، خواص آن از طریق خون به سلول های عصبی مغز انتقال پیدا می کند و بر روی قدرت جنسی مرد تاثیر نامطلوبی می گذارد.
تعداد دیگری از این محققان معتقدند که برقراری ارتباط جنسی از راه مقعد بلامانع بوده و می تواند بر طبق توافق طرفین انجام پذیرد. در مقابل این ادعا باید اظهار داشت که هر یک از ارگان های بدن برای انجام دادن کار خاصی ایحاد شده اند و عملکرد مقعد نیز تخلیه مدفوع است.
افرادی که این کار را انجام می دهند به عضلات همکش و تنگ کننده ی باسن (Sphincters) خود آسیب وارد کرده و سبب بروز بواسیر و سایر عفونت های شدید روده و اثنی عشر می شوند. شایان ذکر است که برقراری یک چنین روابطی به عنوان عمده ترین عامل انتقال بیماری های جنسی از جمله ایدز در میان مردهای هم جنس باز تلقی می شود.
ارتباط خودارضایی با ضعف جنسی و انزال زودرس
مثالی که پیشتر در مورد زمین کشاورزی، درخت لیمو، و رسیدن دانه های لیمو برایتان بازگو کردیم را یک بار دیگر در ذهن مجسم کنید. ما در آن قسمت عنوان کردیم که اگر اولین برداشت پیش از رسیدن کامل میوه ها باشد، و کشاورز میوه های نارس را از درخت بچیند، عمر درخت کم شده، و توانایی باروری آن نیز به شدت کاهش پیدا میکند.
این امر در مورد حیوانات نیز صدق میکند به همین دلیل هم هست که دامپزشکان اهمیت بسیار زیادی برای این امر قائل هستند. باید بدانید که مطلب فوق در مورد انسان ها نیز صحت پیدا می کند. اگر آقایون شروع کنند به برقرای روابط زیاد جنسی با افرا مختلف، و یا پیش از رسیدن به سن 21 سالگی، خود ارضایی را تجربه کرده باشند -یعنی زمانی که اسپرم ها به بلوغ کامل نرسیده اند- این امر خلل جبران ناپذیری را به قوای جنسی شان وارد می کند و بعدها عواقبی را در زندگی جنسی شان به وجود خواهد آورد.
زمانی که مرکز فعالیت های جنسی به دلیل وجود مزاحمت هایی نظیر خود ارضایی و یا آزار و اذیت های جنسی نتواند به درستی رشد پیدا کند، اندوخته قوای جنسی از سن 35 سالگی به بعد رو به تحلیل می رود و این مورد نه تنها تاثیر نامطلوبی بر روی دستگاه تناسلی می گذارد بلکه عملکرد کلیه سیستم های بدن را نیز تحت الشعاع قرار می دهد: دستگاه هاضمه، گردش خون، عملکرد غدد مترشحه، سیستم عصبی و ...
این افراد به سرعت از سن 35 سالگی به بعد شاهد فرایند سالخورده شدن خواهند بود. خیلی زودتر از حالت طبیعی توانایی هایشان را از دست می دهند و متاسفانه خیلی سریع روانه گورستان خواهند شد. در چنین شرایطی ارگان های جنسیشان نیز دچار اختلالات مختلفی شده و انواع بیماری های گوناگون جنسی به همراه بیماری هایی نظیر اختلال سیستم عصبی و دگرگونی سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک و غدد درون ریز می شوند.
خودارضایی که از جمله نقص های فردی به شمار می رود، سبب ایجاد تصورات شهوانی در ذهن فرد می شود. در دراز مدت فرد عدم تمایل جنسی نسبت به جنس مخالف خود را پیدا می کند، از نظر ذهنی خسته می شود، و دچار ناتوانی های جنسی خواهد شد.
ساموئل اون ویر در بخش 9 کتاب خود با عنوان "ازدواج موفق" اینطور می نویسد که: "تصورات جنسی و تخیلات شهوانی سبب ایجاد ضعف جنسی و ذهنی می شوند. شاید در نگاه اول اینگونه افراد نرمال به نظر برسند و مانند افراد عادی تحریک پذیر باشند، اما زمانی که می خواهند با طرف مقابل ارتباط برقرا کنند و خواسته های او را براورده سازند، به سرعت ارضا می شوند، آلت تناسلی به حالت اولیه باز می گردد، در بدترین حالت ممکن قرار می گیرند، و دچار ناامیدی و افسردگی می شوند.
آنها در توهمات جنسی خودشان را غرق کرده اند که این توهمات هیچ ارتباط و یا شباهتی به دنیای واقعی ندارند. به همین دلیل هنگامیکه در شرایط طبیعی قرار می گیرند، نمی توانند از خود واکنش مناسب نشان داده و شکست می خورند. "ضعف جنسی-ذهنی ترسناک ترین تراژدی است که می تواند برای هر زن و یا مرد با احساس و با منطقی اتفاق بیفتد."
زمانیکه یک فرد جوان دست به خود ارضایی می زند، بازه زمانی، برای او هیچ اهمیتی ندارد و ترجیح می دهد که هر چه سریعتر خود را تخلیه کند. در علم روانشناسی این امر نهایتاً منجر به بروز عارضه ی انزال زودرس در فرد می شود. علاوه بر این، استمناء سبب انبساط عضلات اسفنکتر می شود که این عامل به نوبه ی خود موجبات انزال زودرس را بیش از پیش فراهم خواهد آورد.
از سوی دیگر نباید از این امر غافل شد که "ملاتونین" هورمون بی چون و چرای جوانی است. فرایند سالخوردگی مستقیماً به ترشح این هورمون در بدن بستگی دارد. این هورمون در زمان جوانی به وفور در بدن ترشح می شود و از سن 25 سالگی به بعد ترشح آن در بدن کاهش پیدا می کند.
خود ارضایی، به ویژه در زمان جوانی، باعث از دست رفتن میزان بسیار زیادی ملاتونین در بدن می شود. این امر غده ی کاجی شکلی که در بدن ملاتونین ترشح می کند را ضعیف کرده، خاصیت مغناطیسی موجود در این غده را کاهش می دهد و بطور کلی سبب کاهش طول عمر آن می گردد.
روابط جنسی نامشروع با افراد متعدد نه تنها از نظر فیزیکی مضرات بیشماری را در بردارد، بلکه می تواند از نظر روحی و ذهنی نیز بر روی افرادی که این کار ار انجام میدهند، تاثیرات نامطلوبی بگذارد. افرادی که در مکالمات محرک جنسی شرکت میکنند، کسانی که به خواندن مجلات محرک جنسی معتاد هستند، و کسانی که به تماشای فیلم های ضد اخلاقی جنسی گرایش دارند، مبحث ظریف و مطبوع رابطه جنسی را به صورت وحشیانه، به دور از انسانیت، و تنها با رضایت ذهنی با نکبت و بدبختی همراه می سازند. انسان ها باید یاد بگیرند که چگونه می توانند هوشمندانه زندگی کنند.
عواقب خودارضایی
با توجه به رویکرد نفسـانی-عـاطـفی رابـطه جنـسی، فـرویـد معتـقد است که رابطه جنسی محصول گردهمایی یک زن و یک مرد است کـه یـکدیـگر را دوسـت بـدارند و مکمل یکدیگر باشند.
به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند (بـه این دلیل که طرف دوم در این ارتباط وجود ندارد مگر در خیال). در حین خود ارضایی فرد اگر مرد بـاشــد، یک زن را در ذهن خود مجسم می کند و اگر زن بـاشد یک مرد را در ذهن خود مجسم کرده و با او وارد رابـطـه جنسی می شود.
در این حال خستگی چند برابر می شود، چرا که فرد هم از نظر جنسی از خود کار می کشد و هم از نظر ذهنی. تصویر شریک جنسی خیالی، مانند یک لوح در ضمیر ناخودآگاه فرد حک می شود و سبب بروز انزال های شبانه ناخواسته می شود. به این ترتیب که فرد هر چقدر بیشتر خود ارضایی کند، میزان این انزال های شبانه افزایش می یابد.
دمای خارجی بدن انسان 98 درجه فارنهایت است و دمای درونی آن 100 درجه فارنهایت. این دما در زمان خود ارضایی افزایش پیدا می کند. زمانیکه انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب در کیسه ی منی ایجاد می شوند، اما به دلیل خود ارضایی، کیسه ی حاوی منی خیلی زودتر از زمان مقرر تخلیه گردیده است.
فرایند طبیعی بدین گونه است که کیسه های منی سعی می کنند تا خود را پر کنند، اما از آنجایی که منی خیلی زودتر از بدن خارج شده، چیزی جز هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد جذب نخواهد شد. این هوا بعداً از طریق کیسه منی به سیستم لنفاوی انتقال داده می شود، سپس به مغز انتقال پیدا کرده و باعث ایجاد شک دمایی شده و فضای سردی را میان ماده ی مغزی و سلول ها ایجاد می کند و این امر واکنش نرمال ماده مغزی، سیستم عصبی و جسمانی را مختل می سازد.
کیسه منی می بایست به جای جذب هوا، اسپرم جذب کند، اما این امر مقدور نخواهد بود چراکه اسپرم ها قبلاً آزاد شده اند. علاوه بر این جذب هوا از جذب مایع خیلی ساده تر است.
ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان "یادگیری علوم فردی" در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: " در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند.
وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود.
این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود.
بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور 100% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را 100% محکوم می کنیم.
اسپرم ها حاوی رمز ژنتیکی DNA (اسید دی اکسی ریبونوکلئیکDeoxyribonucleic Acid)، RNA یا اسید ریبونوکلویک (Ribonucleic Acid)، آنزیم ها، کلسیم، فسفر، نمک های بیولوژیک، و تستوسترون می باشند. زمانیکه استمناء صورت می پذیرد، کلیه ی این اجزای حیاتی از بدن فرد بیرون کشیده می شوند و اگر فرد در دوران بلوغ قرار داشته باشد، امکان رشد کافی را پیدا نمی کند و نیرویی که در این مواد وجود دارد، جذب نشده و از بدن او خارج می شوند.
از آنجایی که میزان زیادی کلسیم به همراه منی از بدن خارج می شود، فرد احساس خستگی شدید در استخوان ها می کند و ممکن است دچار کوفتگی پا شود. لازم به ذکر است که استخوان های تنومند نشان دهنده ی میزان قدرت فرد هستند.
همانطور که می دانید گلبول های قرمز خونی و پلاکت ها در مغز استخوان تولید می شوند. فرد جوانی که خودارضایی می کند، اجازه نمی دهد که مایع مغز استخوان به خوبی شکل بگیرد و باید تا آخر عمر خود شاهد عواقب آن باشد.
زمانیکه فسفر بیش از حد طبیعی به واسطه خودارضایی از بدن خارج می شود، مشکلات عصبی از قبیل رعشه برای فرد ایجاد می شود. در زمان خود ارضایی لسیتین نیز از بدن خارج می شود که این امر سبب فرسودگی سیستم عصبی می شود و به مرور زمان موجبات بیحالی، ضعف اعصاب و نهایتاٌ مرگ تدریجی سلول های عصبی را فراهم خواهد آورد.
تئوری های پوچ محققان جنسی نوگرا
دکتر اسـپایـتک متخصص برجسته کالبد شناسی امریکایی و رئـیس جامعه عصب شناختی نیـویورک در کـتـاب خـود بـا عنوان "انرژی خالق" اظهار میدارد کـه جنـون هـای متفاوتی بـه واسـطه ی خـود ارضایی و آزار و اذیت های جنسی پدید خـواهد آمـد، چراکه مایـع مـغزی ابتـدا سـرشـار از لسیـتـین است و سپس بـواسطه انـزال غیـرمترقبه، از لسیتین خالی می شود. به همین دلیل ارگان ها بـه جـای آن باید از سایر بافت ها و اعصاب موجود در مغز استفاده کنند.
در هـر بار انـزال مـردها چیـزی در حـدود 300 تا 400 میـلیون اسپرم به همراه مقادیر زیادی انرژی از دست می دهند. واقعاً چه می شد اگر انسانها می دانستند که چگونه می توانند این انرژی را به جای خارج کردن از بدن، در بدن خود ذخیره نمایند؟! نتیجه حتماً انسانی شبیه به سوپرمن می شد!
پروستات غده ای است که دقیقاً در زیر گردنه ی مثانه قرار گرفته است؛ مایعی به رنگ سفید کدر و لزج ترشح می کند که به عنوان وسیله ای برای انتقال اسپرم ها به شمار می رود. این غده تقریباً در سن 21 سالگی به مرحله ی رشد کامل خود می رسد.
زمانیکه فرد پیش از رسیدن به بلوغ کامل (در مردان سن 21 سالگی) دست به خود ارضایی می زند، پروستات دچار ضعف و نقصان می شود و این امر سبب بروز اختلالات مربوط به پروستات در سنین چهل سالگی به بعد می شود.
این اختلال بدین شرح است که غده ی پروستات بزرگ شده، راه خروج ادرار را مسدود می کند و فرد برای تخلیه ی ادرار باید بالاجبار از سند پزشکی استفاده کند. این عارضه درست مانند وازکتومی، سبب ایجاد ناتوانی جنسی می شود.
بد نیست بدانید بچه هایی که پدر آنها خودارضایی می کرده، نمی توانند در سلامت کامل روحی و روانی به سر برند. آنها دارای بیماری های گوناگونی هستند چراکه از یک تخم نه چندان سالم بوجود آمده اند.
خود ارضایی همچنین در خانم ها هم دیده می شود و امری زجر آور و دردناک قلمداد می شود.
خود ارضایی سبب ایجاد ناتوانی جسمی و انزال زوردس می شود. این امر به وفور در میان مردهای سنین زیر 40 سال قابل مشاهده است.
ساموئل اون ویر در کتاب دیگر خود با عنوان " آموزش های بنیادین" در بخش "نوجوانی" اینطور نوشته است که: "جرم های خاموشی وجود دارند و پی آمدهای منفوری در پی آن گریبانگیر افراد می شود. اگر فرد مشکلات جنسی اش را مخفی نگه دارد، مرتکب گناه می شود. اگر در مورد مشکلات خود اطلاعات غلط بدهد نیز مرتکب جرم دیگری شده است."
"فسادی که به واسطه خود ارضایی ایجاد می شود، قابلیت ها و توانایی های مغزی را به طور کامل از بین می برد. افراد باید توجه داشته باشند که ارتباط تنگاتنگی میان منی و مغز وجود دارد. مغز برای منی از اهمیت ویژه ای برخودار است و منی هم برای مغز مهم است. مغز برای منی انرژی ایجاد کرده و سبب انتقال آنها می شود، منی هم ذهن را تصفیه کرده و اگر در جهت درست هدایت شود، توانایی های آن را ارتقا میبخشد."
"مطالعات فیلسوفانه ای که عمیقاً بر روی عملکرد غده های درون ریز متمرکز شده اند، بر این باروند که بدن طی فرایند خودانزالی انرژی بی شائبه ای را از دست می دهد. چه بسیار افرادی زیادی با چهره های زیبا بوده اند که در اثر انجام این کار زیبایی خود را از دست داده اند! چه بسیار مغزهایی که منحط و فاسد شده اند! و ... همه و همه ی این وقایع به دلیل آن است که انزال در شرایط و موقیعت و زمان مناسب انجام نپذیرفته."
"آمار و ارقام گویای این مطلب هستند که این روزها خود ارضایی در خانم ها و آقایون جوان بیش از پیش باب شده است. بیمارستان های روانی مملو از زنان و مردانی هستند که مغزشان به دلیل خودارضایی بیمار گشته. تیمارستان، مقصد نهایی فردی است که به خودارضایی اعتیاد پیدا می کند."
خودارضایی در خانم ها
خودارضایی در خانم ها نیز به چشم می خورد و این امر، هم دردناک است و هم زجر آور. برخی از مضرات در خانم ها و آقایون مشابه است: اختلال در رشد سیستم عصبی، مغز، خستگی، از دست دادن انرژی و سر زندگی، کاهش قدرت حافظه و عدم تمایل به جنس مخالف.
در خانم ها شاهد ناباروری نیز خواهیم بود. بدترین پی آمدی که در خانم ها می توان مشاهده کرد رفتارهای متعارض روانی-اجتماعی است.
خانم هایی که مرتکب این امر می شوند به مروز زمان نمی توانند با هیچ مردی ارتباط جنسی برقرار کنند چرا که به تدریج توانایی های اولیه جنسی خود را از دست میدهند. خانمی که خود ارضایی نمی کند، همچنان سرزندگی، زیبایی، برق چشمان، و توانایی جذب بالای خود را حفظ خواهد نمود. خانم ها باید از مشاهده ی تصاویر محرک جنسی خودداری کنند، در مکالمات مبتذل شرکت نکنند، و فقط با افراد شایسته ارتباط دوستی برقرار کنند.
چگونه می توان از خودارضایی دست کشید؟
پیش از هر چیز باید بدانید که افراد زیادی به مراکزی که به این منظور دایر شده، مراجعه کرده و حتی در موارد خیلی حاد و پیشرفته نیز موفق به جلوگیری از این عمل غیر اخلاقی شده اند. چرا شما یکی از آنها نباشید؟
باید یاد بگیرید که چگونه می توانید جلوی خود ارضایی را با استفاده از تکنیک هایی که در جلسات آموزشی به شما تعلیم داده می شود، بگیرید. در اغلب این جلسات مشاور سعی می کند تا ضمیر ناخودآگاه بیمار را به کار اندازد.
در این جلسات به شما آموزش می دهند که تمایلا خودارضایی به عنوان یک عینینت درونی هستند که به ذهن شما حمله ور می شوند. شما باید در مقابل آنها ایستادگی کرده و اجازه ندهید که به درون ذهنتان نفوذ کنند.
در ابتدا شاید انجام این کار قدری دشوار باشد و این توانایی را نداشته باشید که فکرتان را بر روی چیز دیگری متمرکز کنید؛ اما با تلاش به راحتی می توانید آنرا تحت کنترل خود در آورید. شما به راحتی قادر خواهید بود آنرا به طور کامل از زندگی خود حذف کنید. اگر فرد در گذشته دائماً خودارضایی می کرده و سپس این کار را متوقف کند، خودش متوجه تغییرات بوجود آمده در زندگی اش خواهد شد و می تواند مقادیر زیادی انرژی و توانایی های ذهنی اش را ذخیره کرده و بدون احساس هیچ گونه ترس و واهمه ای با حقایق زندگی روبرو شود.
سایر راههای جلوگیری:
عادات سالم را در خود تقویت کنید: از تصاویر محرک جنسی اجتناب کنید، به جوک های مبتذل گوش ندهید، دوستان سالم برای خود انتخاب کنید و از پوشیدن زیر پوش های تنگ و چسبان خودداری نمایید.
-از مصرف بیش از اندازه ی گوشت گاو، به ویژه در وعده غذایی شام خودداری کنید.
-مصرف یک وعده غذای حیوانی آن هم در نهار کافی است.
پژوهشهای تازه از تاثیر فوقالعاده کلسیم و ویتامینD در پیشگیری از ابتلا به علایمی که پیش از قاعدگی،زنان را گرفتار میکند و به آن<نشانگان پیش از قاعدگی> میگویند، خبر میدهند....
روزهای قاعدگی را با شیر، پنیر و کلم بروکلی بگذرانید
اخیرا پژوهشگران دانشگاه ماساچوست پس از مطالعه مفصلی بر روی ۳۰۰۰ زن اعلام کردهاند که رژیم غذایی سرشار از کلسیم و ویتامین D میتواند در کاهش بروز علایم این نشانگان موثر واقع شود.
محققان اعتقاد دارند افرادی که در رژیم غذایی خود به مقدار کافی از غذاهای حاوی ویتامین D و کلسیم مانند شیر و پنیر و سایر لبنیات و همچنین جوانهها و کلم بروکلی استفاده میکنند، دچار کمترین میزان علایم این بیماری میشوند. از نظر این محققان، دلیل کاهش علایم نشانگان پیش از قاعدگی توسط مواد مزبور، افزایش سطح هورمونهای زنانه مثل استروژن و در عین حال کاهش پروژسترون است.
دکتر الیزابت جانسون، مدیر این تیم تحقیقاتی، درباره نتایجی که از این پژوهش به دست آمده، میگوید: <در این تحقیق، مشخص شد کسانی که دریافت روزانه کلسیم و ویتامین D آنها در حد ایدهآل و یا بالاتر از حد طبیعی است، کمتر از سایرین دچار علایم پیش از قاعدگی می شوند.
لابد میدانید که نشانگان پیش از قاعدگی یاپی.ام.اس یکی ازشایعترین بیماریهای زنانه دنیاست. در ایران البته آمار دقیقی از این بیماری در دست نیست اما آمارهای امریکا حاکی از آن است که ۴۰ تا ۶۰ درصد زنان این کشور (و طبیعتا چیزی نزدیک به همین درصد از خانمهای سایر کشورهای دنیا) بین سنین ۱۲ تا ۵۰ سالگی از این بیماری رنج میبرند.
اگرچه علایم این بیماری با افزایش سن، شدیدتر میشود اما برای دختران جوان و نوجوان نیز، این عارضه میتواند کاملا آزاردهنده و دردسرساز باشد. این بیماری معمولا در حول و حوش روزهای قاعدگی اتفاق میافتد. علایمش کاملا متنوع و متغیر است اما برخی از شایعترین علایم و نشانههایش عبارتند از: دل درد، ناپایداری خلقی، تحریک پذیری، تنش عصبی، سردرد، افزایش اشتها، تپش قلب، ضعف، سرگیجه و غش، افزایش وزن، ورم دست و پا، تورم و حساسیت پستانها، میل شدید به شیرینیجات، احساس ورم و نفخ شکم، افسردگی، ضعف حافظه و بیخوابی.
دکتر الیزابت جانسون، مدیر تیم تحقیقاتی دانشگاه ماساچوست، خاطر نشان می کند که: یافتههای ما حاکی از آن است که برای کمک به افرادی که به شدت از سندرم پیش از قاعدگی رنج می برند، میتوان از مکملهای دارویی این دو ماده ضروری ( یعنی کلسیم و ویتامین D ) استفاده کرد و رژیم غذایی را در جهت تامین این منابع ضروری تغییر داد.
جالب است که با آغاز دوره این بیماری و ورم ناشی از آن، احساس چاقی به مبتلایان دست میدهد و به همین دلیل، به رژیمهای موقت غذایی روی میآورند. اما با برطرف شدن این دوره، دوباره پرخوری شروع میشود و در عوض، برای کم کردن این اشتهای کاذب، میروند سراغ داروهای لاغری. این چرخه تغذیهای را در اغلب مبتلایان نشانگان پیش از قاعدگی میشود سراغ گرفت.
و جالبترین نکته در خصوص نشانگان پیش از قاعدگی، این است که رژیم غذایی اغلب مبتلایان به این بیماری شبیه همدیگر است. اکثرشان غذاهای آماده، غذاهای چرب، محصولات لبنی و مواد کافئین دار را زیادتر مصرف میکنند و کمتر به سراغ غذاهای طبیعی و سالم میروند؛ به همبرگر، سیبزمینی سرخ کرده، چیپس، نوشابههای کولادار، انواع بیسکوییت و شیرینیجات و بخصوص شکلات، ماکارونی و برنج شدیدا علاقهمندند و از طرفی برای حفظ تناسب اندامشان هم گهگاه بعضی از وعدههای غذاییشان را کاملا حذف میکنند و در عوض، هر از گاهی هم حسابی در خوردن زیاده روی میکنند.سرتان درد میگیرد،احساس خستگی دارید و فکر میکنید معدهتان نفخ کرده است.به هر صحبتی که با آن موافق نباشید،واکنش نشان میدهید و زود عصبانی میشوید و اگر کسی ناراحتتان کند، میزنید زیر گریه.بعد از این ناراحتیها هم به جای اینکه قهر کنید خودتان را در اتاقی حبس میکنید، شروع میکنید به خوردن،حتی چیزی بیش از معمول غذا میخورید.اگر جوابتان مثبت است احتمال دچار علایم پیش از قاعدگی شدهاید.همه این علایم همان علایم پیش از قاعدگی است که در اغلب زنان پیش از شروع قاعدگی شروع میشود.محققانمعتقدند،فرضیههای گوناگونی مثل نامتعادل بودن استروژن و پروژسترون، کمبودهای ویتامین و افزایش بیش از حد پروستاگلنوینها در بروز این علایم نقش دارند.سردرد،خستگی،درد قسمت تحتانی پشت،بزرگی و دردناک شدن پستانها واحساس پری شکم از نشانههای نشانگان پیش از قاعدگی است.بیقراری،تحریکپذیری عمومی و تغییرات خلق و خو،ترس از بیاختیاری و از دست دادن کنترل،پرخوری و حملات کوتاه مدت گریه از جمله علایمی است که زنان با آن دست و پنجه نرم میکنند.البته ممکن است علایم در زنی با زن دیگر و در یک دوره قاعدگی با قاعدگی بعدی کمی متفاوت باشد.زندگی پراسترس با شدت این علایم ارتباط دارد.
چگونه با این تغییرات تطابق پیدا کنم؟
زنان میتوانند با تعیین زمان قاعدگی،روزهای قبل از قاعدگی را که ممکن است دچار این علایم شوند مشخص کرده و در این روزها با انجام ورزش و تکنیکهای انبساط فکری بر مشکلات این دوره غلبه کنند.برنامههای زندگی خود را طوری تنظیم کنند که در این دوران بیشتر بتوانند استراحت کنند و پروتئین بیشتر و قند و نمک کمتر مصرف کنند.مصرف غذاهایی مانند غلات سبوسدار،آجیل و سبزیهای سبز طی این دوران در کاهش علایم کمک کننده است.هرگز نباید سیگار بکشند و الکل مصرف کنند و در مواردی که علایم شدید است از داروهایی که پزشک تجویز کرده مصرف کنند.
محققان می گویند قندها می تواند بسیار مضرتر از چربی ها باشد. چربی های غذایی برخلاف آنچه فکر می کنیم
_ دستگاه ایمنی بدن را تضعیف می کنند، در نتیجه دفاع بدن را در مقابل میکروب ها و عوامل بیماری زا کاهش می دهند.
_خطر بیماری قلبی را افزایش می دهند.
_تری گلیسیرید خون را بالا می برند.
_کلسترول بد خون و کل کلسترول را افزایش می دهند.
_کلسترول خوب خون را پایین می آورد.
_در جذب کلسیم و منیزیم تداخل ایجاد می کنند.
_در ایجاد استئوپروز( پوکی استخوان) نقش دارند.
_قند خون را بالا می برند، در نتیجه در ابتلا به دیابت موثرند.
_باعث ابتلا به چاقی می شوند.
_ موجب پوسیدگی دندان ها می شوند.
_ بیماری های لثه را بدتر می کنند.
_ترشح اسید معده را افزایش می دهند.
_خطر بیماری های التهابی روده را افزایش می دهند.
_ با کمبود مس در بدن ارتباط دارند .
_احتمال چسبندگی پلاکت های خون به یکدیگر را بالا می برند.
_ با احتمال افزایش فشارخون، ارتباط جدی دارند.
_ بر کار کلیه ها تاثیر نامطلوبی دارند، در نتیجه باعث باقی ماندن مایعات اضافی (ادم) در بدن می شوند.
_ از علل ایجاد آلرژی غذایی هستند.
_ سرعت تشکیل رادیکال های آزاد در خون را افزایش می دهند.
_میزان چربی کبد را افزیش می دهند.
_ با حالاتی مثل افسردگی، سردرد(میگرنی)، اضطراب، اختلال تمرکز و بیش فعالی، خصوصا در کودکان ارتباط دارند و مقدار آدرنالین خون کودکان (مرتبط با اضطراب) را بالا می برند.
_حملات افت قند خون را موجب می شوند.
_غذای اصلی سلول های سرطانی در بدن هستند.
اون زمونا که بچه تر بودیم وقتی که به
"اَللّهُمَّ اغفِرلی کُلُ ذَنب اَذنَبتُه"
دعای کمیل می رسیدیم، باران بود که می بارید...
این روز ها که سنمون بالاتر رفته و قاعدتاً باید آدم تر شده باشیم ،
اگر حال دعایی باشد!، دیگر
"کَیف تُؤلمُه النّار"
هم تکانمان نمی دهد...!
اکثر زوج های جوان ترجیح می دهند که یک بچه داشته باشند، زیرا که معتقدند همیشه کیفیت مهم تر از کمیت است و تک فرزندی باعث می شود تا کودک بهتر رشد کند و خانواده تمام توجه خود را به تنها فرزندشان معطوف می کنند و سعی می کنند آن را به بهترین نحو رشد و ارتقا دهند.
اما به این سوال برمی خوریم که آیا این طرز تفکر درست است؟ متاسفانه خودم درگیر این مشکل هستم واقعا گفتنش سخته از معایبش تنها ماندنه که تنهایی فوق العاده عذاب آور است.
تک فرزندی هم معایب و ویژگی های مثبت خودش را دارد که در این مقاله به بررسی این ویژگی های مثبت و منفی پرداختیم:
● جامعه تک فرزندها
بسیاری از تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روانی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آنکه قصد و غرضی در کار باشد، این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مساله ای رنجیده خاطر شوند، این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساسات شان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. در ضمن، در هنگام طلاق و جدایی والدین، تک فرزندان، بیشتر تحت تاثیر مشکلات روانی قرار می گیرند. کودک تک فرزند در خانواده ای رشد می کند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کند. هر دوی این عوامل، نقشی مهم در پرورش کودکان تک فرزند دارند. کودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب می شود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگ شدن در خانواده های تک فرزند چنان است که کودک می گوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم. هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله ای را که دوست دارم، تصاحب کنم. کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی می کنند، احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند.
عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانواده ای است که فقط شامل افراد بالغ است. این کودکان پیش از زمان معمول، سخن گفتن را آغاز می کنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار می کنند، به گونه ای که تحسین و تعجب دیگران را برمی انگیزند. کودکان خانواده های تک فرزند معمولا بلوغ زودرس دارند. بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسایلی مواجه می شوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسایل و دیدگاه های خود را به راحتی بیان می کنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول می شوند و از کار کردن خجالت نمی کشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا می گذارند.
● معایب تک فرزند بودن
یکی از معایب تک فرزند بودن، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمی کنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید.اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده رو به رو شود یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.
تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن می شود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسوولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچ گاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمی آیند، با او مخالفت نمی کنند و همواره تسلیم خواسته های او می شوند تا از این طریق مانع ناراحت شدن او شوند. این والدین می گویند فرزندمان هم مثل ما دوست ندارد ناراحت شود بنابراین با هم معامله می کنیم تا هیچ یک از ما آزار نبیند. حمایت بیش از حد این والدین، فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت می کند. هرچه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویارویی با مشکلات کاهش می یابد و از این رو بسیار شکننده و آسیب پذیر می شود. در چنین روابط حساس و پر اضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل می گیرد، محروم می ماند. در خانواده های تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس می کنند نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. پس ناگزیر به مراعات یکدیگر هستند.
متاسفانه ساختار اجتماعی و فرهنگی خانواده ها در عصر حاضر به گونه ای است که آمادگی لازم در کودکان برای برقراری ارتباط با محیط هایی خارج از منزل به وجود نمی آید و کودکان با اکثر محیط های اجتماعی بیگانه و ناآشنا بوده و در برقراری ارتباط جدید احساس ضعف می کنند. این مساله می تواند مشکلاتی مانند استرس و نگرانی در کودک، امتناع از رفتن به مدرسه و یا فرار از مدرسه و نیز مجبور کردن والدین برای ماندن در کنار او و در محیط مدرسه را در پی داشته باشد.
● تک فرزندی، مزایا و معایب
▪ مزایا
هزینه کمتر برای خانواده، کنترل راحت تر تک فرزند، صمیمیت عمیق والدین با تک فرزند، آرامش خانه (فرزند دیگری نیست تا با ناسازگاری آنان آرامش خانه از بین برود)، احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتر با تک فرزند به جهت رسیدگی بیشتر به او.
▪ معایب
وابستگی شدید والدین به تک فرزند (این وابستگی سبب اضطراب تک فرزند می شود وهمیشه نگران است که اگر صدمه ای به او برسد، والدین دچار لطمة روحی شدید خواهند شد)، حساسیت فراوان والدین دربارة رفتار وگفتار تک فرزند که او را به رفتار و گفتاری نامطلوب می کشد و لوس می شود، مراقبت بیش از حد والدین که استقلال تک فرزند را به خطر می اندازد، وابستگی شدید تک فرزند به والدین که مانع دوست یابی او در ارتباط با همسالان می شود، تأثیر منفی بر رشد تک فرزند به جهت نبودن رقابت بازی یا درگیری با برادر یا خواهر، تسلیم پذیری والدین و عدم مخالفت با تک فرزند که سبب شکنندگی و آسیب پذیری در آینده می شود و نمی تواند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کند، برخورد بزرگانه با کودک (این کار سبب می شود جلوی بچگی کردن او گرفته شود)، ارتباط کمتر با همسالان، به جهت نبودن برادر و خواهری در منزل از ایجاد ارتباط با همسالان خجالت می کشد.
با جرات میشود گفت در همه جای دنیا کسی وجود ندارد که تا به حال اتفاق و خاطرهای بد را تجربه نکرده باشد. همه ما تجربههای ناخوشایندی داشتهایم که در گوشهای از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهی مرور آن برایمان عذاب آور است.عدهای آن را به سرنوشت نسبت میدهند و عدهای همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسانها میدانند اما چیزی که مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطرههای تلخ است. یادآوری و تفکر در مورد خاطرات ناگوار گاهی تا آنجا پیش میرود که انرژی و توانایی ادامه زندگی را از انسان سلب میکند و اینجاست که بالاخره همه مان با این سوال روبهرو میشویم که با این خاطرات تلخ چه باید کرد؟ اما ما راه رویارویی با خاطرات ناخوشایندتان را برایتان میگوییم
با خودت روراست باش
قبل از هرچیز باید با خودتان شفاف باشید و در مورد این موضوع به نتیجهای روشن برسید که فکر کردن در مورد گذشته و مرور تجربههای تلخ برایتان آزاردهنده است و مثل یک سم کشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت.باید از این وضعیت خسته شوید، خسته از غصه خوردن و فکر کردن و مرور تجربههای گذشته، خسته از احساس افسردگی و حسرت در مورد گذشته و بعد از این خستگی سودمند و به موقع، باید همه توانت را برای مقابله با این حس یک جا جمع کنی. تنها به این فکر کن که همین الان درست همین الان دیگر نمیخواهی حسرت گذشته را بخوری و از داشتن حس افسردگی و ناراحتی به اندازه کافی خسته شدهای.
یک راهکار عملی و موثر
یک مکان دنج و راحتی را درنظر بگیرید و آنجا بنشینید. چشمهایتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. به تاریکی پشت پلکتان توجه کنید و سعی کنید فضای تاریک را در مقیاسی بزرگتر تصور کنید آنقدر که سیاهی همه اطراف شما را احاطه کند. حالا یک تلویزیون را تصور کنید که در مقابلتان قرار گرفته است و حتیالامکان این تلویزیون را قدیمی در نظرتان تجسم کنید چون شما در حال بازسازی اتفاقات گذشتهتان هستید. بعد از این کار حادثهای که باعث دلخوری شما شده است را در صفحه تلویزیون خلق کنید و با دقت به آن نگاه کنید. شخصیتهایی که هنگام بهوجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشتهاند را با جزئیات تصویرسازی کنید. صداها، رنگها و حتی بویی که در آن لحظه حس کردهاید را از قلم نیندازید. بعد از این کار نوبت شماست. سعی کنید با دکمهای که روی بدنه تلویزیون است (یادتان باشد که تلویزیون شما از نوع قدیمی است و کنترل ندارد) صداها را کم و زیاد کنید. صداهایی که باعث رنجشتان شده را کم و آنهایی که حس خوبی به شما میدهد را زیاد کنید. میتوانید رنگ صورت یا لباس شخصیتهایی که در این فیلم سینمایی خودساخته، باعث آزارتان شده است را کمرنگ تصویرسازی کنید. بهتدریج شخصیتها را حذف کنید و حتی میتوانید نوع جملات آنها را با سلیقه خود تغییر دهید. بعد از اینکه تصاویر کمرنگ و کمرنگتر شد دستتان را روی دکمه خاموش تلویزیون بگذارید و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را برای همیشه محو کنید. انجام این تمرین را اگر برای چند بار انجام دهید، میتواند کمک زیادی به فراموشی اتفاق تلخ گذشته تان کند.
تغییر خاطرات آنطور که دوست دارید
وقتی از یک خاطره تلخ صحبت میکنید و سعی دارید آن را با کسی به اشتراک بگذارید تقریبا همه آدمها یک جواب مشترکی را به شما میدهند و آن این جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش کن» اما در دنیای واقعیت وقتی صحبت از عمل وسط میآید اینکار کمی مشکل بهنظر میرسد. فراموش کردن اتفاق تلخ کار خیلی سختی است اما حداقل میتوانید نوع احساسی که نسبت به آن تجربه بد را دارید تغییر بدهید. وقتی خاطرهای تلخ را مرور میکنید قبل از هرچیز به این فکر کن که این اتفاق میتواند جنبه مثبتی هم برای شما داشته باشد. بهدنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشایند هم داشته باش تا حسی جدید را جایگزین حس آزاردهنده سابقت کنی.
خودت را از قلم نینداز
هنگام مرور و تصویرسازی یک حادثه تلخ، آیا خودت را در تصاویری که دوباره بازسازی کردهای میبینی یا خیر؟ اگر خودت را در صحنه نمیبینی این نشان میدهد که شما هنوز غرق در احساسات باقی مانده از خاطرات گذشتهات هستی.اما وقتی در تصویرسازی تجربههای تلخ گذشتهات خودت را هم تجسم میکنی این نشانه خوبی است چون شما بهعنوان یک تماشاچی به آن اتفاق نگاه میکنید و خودتان را جدا کردهاید و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جایی که هماکنون هستی نگاه میکنی. یادت باشد گذشته تنها یک خاطره است و این ما هستیم که آنها را زنده میکنیم. در این تصویرسازی و احیای دوباره زمان حال را از دست نده
همسفر!
در این راه طولانی که ما بیخبریم
و چون باد میگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی و رویاهامان یکی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است
عزیز من!
دو نفر که عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد.
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست.
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است.
بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.
بیا کلنجار برویم.
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را، در بسیاری زمینهها، تا آنجا که حس میکنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی میبخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من! بیا متفاوت باشیم
وقتی در جامعهای طلاق بالا میرود، روسپیگری هم به عنوان یک معلول بالا میرود؛ وقتی زنی در یک کشور طلاق بگیرد و هیچ نوع حمایتی از او نشود، زندگیاش به هم می خورد!
وقتی ما به یک زن سرپرست خانوار سی هزارتومان ماهانه میدهیم، میخواهیم زندگی معمولی داشته باشد؟ یک زن بیماری و هزار مشکل دیگر دارد، ما با سی هزارتومان چه انتظاری از او داریم؟
مسئولان باید بپذیرند که روسپیگری را جامعه به وجود آورده است، نه ذات و فطرت روسپیان!
این جامعه است که آنها را مریض اجتماعی کرده. پس بجای پاک کردن صورت مسئله به فکر حل مسئله باشیم.
بهتر است پدیده مردان خیابانی را هم در نظر داشته باشیم.
در پیادهرو که قدم میزنی چهرههای غمگین، افسرده و عصبانی تکرار میشوند. کمتر کسی میگذرد که به رویت لبخند بزند. از هر که سوال کنی، در توجیه اندوهش چندین و چند دلیل میآورد. تفاوت ندارد از کدام قشر و گروه باشند؛ به هر حال یا شاد نیستند یا شادیهایشان کوتاه و زودگذر است. در طول سالها، درگیری اقشار مختلف مردم و بهویژه جوانان با این امر، منجر به آسیبهای اجتماعی مهلکی همچون اعتیاد و خودکشی شده و جامعه را به سمت خشونت پیش برده است.
همواره کارشناسان بر نقش شادی در سلامت روان جامعه تأکید کردهاند؛ در حالی که اجتماع امروز ما چنان از شادمانی فاصله گرفته، که این حلقه مفقوده در خاطرات مردم بیشتر یافت میشود تا حقیقت زندگی آنها. یک جامعهشناس دلیل نبود شادی در ایران را مربوط به فرهنگ میداند؛ فرهنگی که منحصر به دیروز و امروز نیست و سالهاست از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. امانالله قرایی بر این باور است که مصائب تاریخی ایرانیان، از لشگرکشی و تجاوزات گرفته تا حمله و غارت، همگی سبب شدهاند تا مردم این سرزمین رفته رفته روحیه شاد خود را از دست داده و در لاک غصه فرو روند.
چند ماه پیش دانشمندان اعلام کردند ژن شادی را کشف کرده اند. آنها البته همان وقت گفتند ژنMAOA که میزان مواد شیمیایی احساس خوب را در مغز تحت تأثیر قرار میدهد، فقط در زنان اثربخش است.این یافتهها بسیاری از طرفداران این نظر که میشود شادی را با استفاده از امکانات پزشکی و دارویی افزایش داد مأیوس کرد. از طرف دیگر، به صورت تلویحی این واقعیت تأیید شد که شادی بیش از آنکه بیولوژیکی باشد به موقعیت روانی و اجتماعی افراد بستگی دارد.
بار دیگر جویندگان شادی به سراغ تحلیلها و پژوهشهایی رفتند که نشان میداد مردمِ چه جاهایی شاد هستند و مردمِ چه جاهایی از امتیاز شادی که گفته میشود سلامت بدن و موفقیت بیشتر شغلی را تضمین میکند، برخوردار نیستند. در تحقیقاتی که برای سنجش شادی جوامع انجام میشود، دو دسته دلیل اصلی برای شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه عنوان شده است. برخی تحلیلها حاکی از این است که میزان شاد بودن یک جامعه بستگی به توسعه انسانی آن و بالا بودن امید به زندگی و وضعیت با ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. بر اساس تحلیلهایی دیگر، شادی یک مسئله فرهنگی- تاریخی است و آنچه در دههها و سدههای متوالی بر یک ملت گذشته است، باعث میشود آن ملت شاد یا ناشاد باشد. بر اساس هر دو تحلیل البته ایران در ردههای پایین شاد بودن قرار دارد.
سال گذشته یکی از رسانههای انگلستان یک نظرخواهی را مطرح کرد که نتایج آن نشان میداد 81 درصد از مردم انگلیس به جای افزایش ثروت، از دولت توقع دارند زندگی شادتری برایشان فراهم کند. به دنبال این اتفاق دانشگاه لیسستر پروژهای با هدف رتبهبندی کشورها از نظر شادی مردمشان تعریف کرد.
در این ردهبندی دانمارک به عنوان شادترین کشور دنیا انتخاب شده و دلیل آن چنین ذکر شده است: ثبات سیاسی، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بیکاری، فرهنگ کاری راحت و بیتنش، خانوادههای محکم و آمار طلاق بسیار پایین، سرویسهای دولتی خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت آموزشی مناسب، هویت اجتماعی مشخص برای جوانان، طبیعت بکر و معماری شهری زیبا، آلودگی محیط زیست ناچیز، میزان جرم و جنایت ناچیز، امکانات شهرنشینی با کیفیت بسیار بالا، امکان ورزشهای نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه. دانمارک پنج میلیون و 500 هزار نفر جمعیت دارد و شانس زندگی در آن بیش از 87 سال است. سوئیس، اتریش و ایسلند به ترتیب با امید به زندگی 85، 79 و 80 سال در ردههای بعدی قرار دارند. در ردهبندی دانشگاه لیسستر ایران از بین 220 کشور، در جایگاه 202 قرار گرفته است.
این در حالی است که موسسه گالوپ که به دلیل آمارهای مختلف و نظرسنجیهایش شهرت دارد و هر ساله فهرستی از ملتهای شاد دنیا ارایه میکند، در نظر سنجی جدید خود نتایج متفاوتی گرفته است. معیارهای این موسسه متفاوت با معیارهای علمی است. نظرسنجی تازه گالوپ که نتایجش اواخر آذر امسال منتشر شد، نشان میدهد هفت کشور از 10 کشور با شادترین مردم، در آمریکای لاتین قرار دارند. بیشتر این هفت کشور، کشورهایی هستند که از حیث شاخصهای متداول مناسب بودن زندگی در آنها، وضعیت خوبی ندارند برای مثال، یکی از این کشورها یعنی گواتمالا از دههها جنگ داخلی و بعد از آن از نرخ بالای جنایات سازمان یافته رنج برده و یکی از بالاترین آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انسانی سازمان ملل که ترکیبی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش و درآمد سرانه است وضعیتی شبیه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجی گالوپ قرار دارد.
غمگینترین و ناراحتترین مردم دنیا در سنگاپور زندگی میکنند؛ یکی از مرفهترین و منظمترین کشورهای دنیا که از توسعهیافتهترین کشورهای دنیا نیز هست. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفتهاند. آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند. این مساله در تناقض با مفهوم جدیدی به اسم "اقتصاد شادمانی" است که بر اساس آن، تلاش میشود عملکرد دولتها با افزودن شاخص میزان درک مردم از رضایت از زندگی خود به شاخصهای متداولتری چون امید به زندگی، درآمد سرانه و میزان تحصیلات بهبود یابد. در بین کشورهای با کمترین میزان شادمانی و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، یمن، افغانستان و هائیتی جای تعجب ندارد اما، غمگین بودن مردم گرجستان، لیتوانی و ارمنستان کمتر طبیعی است. ارمنستان از انتهای جدول در رده دوم قرار دارد. آگارون آدیبکیان یک جامعهشناس اهل ایروان پایتخت ارمنستان میگوید: ارمنیها غمگین بودن را دوست دارند؛ تلخیهای فراوانی در تاریخ ارمنیها وجود دارد.
ارمنیها کمتر لبخند میزنند و مشکلاتشان را با دیگران در میان نمیگذارند و از موفق بودن خجالت میکشند. این درحالی است که بعضی از اهالی آمریکای لاتین میگویند این نظرسنجی به یک مساله مهم در زندگی مردم آن مناطق اشاره دارد: مردم آمریکای لاتین عادت دارند علیرغم زندگی روزمره خود که ممکن است به نحو خردکنندهای سخت باشد، بر چیزهای مثبتی مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند. در نظرسنجی امسال موسسه گالوپ مانند نظرسنجی سال گذشته اش ایران مورد بررسی قرار نگرفته است اما، سه سال پیش ایران در بین 155 کشور، رتبه 81 را به دست آورد که نشان میدهد ایرانیها مردمان شادی نیستند. به هر حال به نظر میرسد تحلیلهای راهگشای اجتماعی در این زمینه زمانی قابل طرح و پیگیری است که بر نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه توجه کنیم. وقتی عنوان میشود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و ... در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشههای شاد نبودن ایرانیان پی میبریم.
این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج یک تحقیق تطبیقی نشان میدهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان میدهد دختران 14 ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زنهای 40 ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرحهایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره میاندازد اثبات میکند.
آنچه به ذهن اکثر افراد میرسد این است که باید وقت و امکان بیشتری برای تفریح کردن به وجود بیاید اما، باید توجه داشت که تأمین امنیت شهروندان از هر نظر باعث میشود امکان تفریح و به تبع آن شادی به وجود بیاید. امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، امنیت روانی و ... همه میتوانند زمینههای شادی شهروندان را فراهم کنند.