♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

سقف بی ستاره

امشب که سقف بی ستاره  اطاقم برسرم سنگینی  میکند مانده ام که ازچه بنویسم  از  آنهایی  که  در  روز  با  من  بودند و  امروز رفته اند  و  یا از تو  که همیشه حرفهایی  مرا  می خوانی؟

از  چه بنویسم؟  

از آسمانی که همیشه در حال عبور است یا از دلی که سوتو کور است؟

از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟

از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟

یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟

از چه بنویسم از نامه های که هیچو قت بسویت نفرستادم یا از ترانهای که هرگز برایت نخواندم؟

 از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم یا ار بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟

من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اِسممان را رویش حک کنیم...

من منتظر پنجرهای هستم که عطر تو را دو باره بمن نشان دهد...

من دیوانه ی ساقه یک پر سیاوشانم که اولین بار در خواب سپید تو رویید...

ای عشق نا گزیر اگر قرار باشد بنویسم باید در همه ی سطر های دفترم حضور داشته باشی نفسهای تو می تواند برگ برگ دفترم را از پاییز پاک کند من بی قرار حرفهای که هزاران سال دیگر در یک بعد از ظهر آفتابی با من خواهی گفت من از اولین روز افرینش چشم به راه نگاه جذاب توام کی مرا می بینی...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:49

پشتم لرزید
آن زمان که سرمای مرگ
را احساس کردم
گریه کردم
که می دانم هیچ چشمی
بر مرگ من نمی گرید
کسی برای قبر من
سنگی نمی تراشد
پس وصیت می کنم ،
تمام نداشته هایم را
تمام تنهایی هایم را
تمام اشک هایم را
و تمام آرزو هایی که
تا ابد آرزو می مانند
با یک سلام و یک خداحافظ ...
آغاز و پایانی بی نظیر را
در یک عمر انتظار مهر و موم می کنم
یک عمر آشفتگی و اشک
با گریه متولد شدم
و در گریه پایانم ...

arash سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:44 http://alborz-pic.mihanblog.com/post/584

همه چیز درمورد ماه تولد شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد