♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!
♥ بانوی متفاوت

♥ بانوی متفاوت

غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند زودتر به استخوان میرسند!

پست ثابت

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com


غمگینم ...


همانند پرنده ای


که  به  دانه  های


روی تله خیره شده


و به این فکر میکند !


که چگونه بمیرد ؟


گرسنه و آزاد !


یا


سیر و اسیر !

شکلک های محدثه


« نیست مرا با احدی قهر و خشم »

« هرکه امد قدمش روی چشم »

شکلک هستی


جهت عضویت در سایت کلیک کنید
جهت تبادل لینک با وبلاگ بانوی متفاوت ، لطفا لینک ما را در سایت
 یا وبلاگ خود قرار داده و از طریق قسمت نظرات وبلاگ ما را 
مطلع سازید تا در اسرع وقت لینکتان را به وبلاگ اضافه نماییم

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

انسانیت


همیشه مقداری دلگرمی داخل جیبت باید باشد !
که اگر ناگهان در خیابان، یا در گوشه یک کافه، یا حتی در خواب، سرمای نا امیدی به سراغت آمد، یا بغضی دهانت را تلخ کرد، دلگرمیت را از جیب در بیاوری؛ گوشه دهانت بگذاری تا آرام آرام  شیرینی‌اش در وجودت بپیچد . یا مثل ژاکتی گرم دور خودت بپیچی و منتظر تابش خورشید بمانی ...
دلگرمی همیشه باید باشد و وای به تمام لحظه‌هایی که هرچه جیب‌ها و کیفت را بگردی دلگرمی پیدا نکنی ...!
همیشه دوستت دارم‌ها را ، دلخوری‌ها را ، نگرانی‌ها را ، به موقع بگویید ، قدر بدانید "داشتن‌ها" را !
مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است !

استغفار کردن


دو صفت که خیلی خطرناک هستند 1-حقیر شمردن گناه 2-توجیه گناه

گاهی گناهان، همه وجود حقیقی انسانی را ضایع می‌کنند، از بین می‌برند و یک انسانِ در مرتبه عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درنده کثیفِ پلیدِ بی‌ارزش تبدیل می‌کنند. گناه، این‌گونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغ‌گویی، همین غیبت کردن، همین بی‌اعتنایی به شرافت انسان‌ها، همین ظلم کردن -ولو با یک کلمه- گناهان کم و کوچکی نیست.

لازم نیست که اگر انسان می‌خواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سال‌های متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. 


بدون هویت

لطفاً مرا تکریم نکنید!
من از بدو تولد بی وقفه تکریم شده ام!
آنجا که بی اِذنِ پدر حق ندارم
آنجا که حق طلاق ام نیست
آنجا که پدر معتاد صلاحیت حضانت کودک ام را دارد
آنجا که شهادت ام مساوی یک مرد نیست
آنجا که بر سر تساوی ارث ام دعوا است
آنجا که مرا به شرع پاس می دهند و حقوق شرعی ام با واژه ی <<عندالاستطاعه>> و <عندالمطالبه> وتو می شود 
و حتی دولت از مهرم سهمی دارد!
آنجا که برای حفظ کیان خانواده،، همسرم 
اجازه ازدواج دوباره یافت
آنجا که از دامن من مرد به معراج رفت ولی حضور یک 
وزیر زن در میان یک گروه بی کفایت 
مدت ها لرزه بر اسلام انداخت! 
دل ام از داغ تکریم شما سوخته است 
آنجا که برای انتخاب هر شغلی به جای شایستگی ام 
جنسیت ام دیده شد.
آنجا که باید حتی شرمنده ی جاذبه های زنانه ام باشم تا دلی نلرزد.
بی پرده بگویم سهم مرا از عشق و زندگی ربوده اند 
و به نام تو چوب تقدیرم می زنند.
شاید تو بدانی تناسب من با تو در چیست؟ 
از مردان اطرافت که بگذرم شما خطبه ای به نام "فدک " 
دارید و من لب هایی ترسیده و دوخته شده ...
من تکریم نمی خواهم! 
بهشت مال شما دنیایم را دوزخ نکنید!

کدامین انسان تنها نیست ؟

اینجا هستم؛ در میانه ی راهی که پایانی ندارد، خسته، دودل، اما ناگزیر از ادامه ...
پشت سرم چیزهای زیادی جا مانده، اما نگاهم را به جلو دوخته ام، به جایی که دنیای وسیع آینده قرار دارد ...
همراهی ندارم، تنهایم...
اما کدام انسان تنها نیست ؟
همه ی ما با همیم و تنهاییم!!!

" ترین"ها

از همین امروز ، وقتی بچه هایمان به مدرسه می روند ، به ایشان بگوییم : 

عزیزم ! من نمی خواهم تو بهترین باشی ، فقط میخواهم تو خوشحال و خوشبخت باشی .
اصلا مهم نیست که همیشه نمره 20 بگیری ، جای 20 می توانی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر.

عزیزم :از " ترین" پرهیز کن ، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی.
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی .
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن.
همین.

یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند " ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از 19/75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود.

از رانندگی با پراید و ... لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود.

از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود.
همچنین ، از خانه مان ، از شغلمان ، از درآمدمان ، از خانواده و دوستانمان و....

می خواهم بگویم تحت تاثیر آموزه های غلط ، بسیاری از ما فقط به " بهترین ، بیشترین و بالاترین " چسبیدیم ، در نتیجه تبدیل به انسان هایی افسرده و همیشه نالان شدیم

دروغگویی در کودکان

دلایل بسیاری وجود دارد که بچه ها دروغ می گویند:

- کودک زیر هفت سال فرق تخیل و واقعیت را نمیداند. گاهی برداشت ما از حرفهای او

 دروغگوییست در حالی که او به خیال خودش راست میگوید.

ـ وقتی می دانند کار اشتباهی کرده اند برای آنکه تنبیه نشوند دروغ می گویند.

ـ برای بدست آوردن چیزی که می خواهند.

ـ بچه هایی که نسبت به خانواده و دوستان خود وفا دارند برای آنکه 

از دیگران دفاع کنند و یا آنان رادچار مشکل نکنند دروغ می گویند.

ـ با تحت تأثیر قرار دادن دیگران ، زندگی و تجارب آنها دچار هیجان بیشتری می شود .

ـ برای آنکه اعتماد به نفسشان بیشتر شود می خواهند خود 

را بهتر از آنچه که هستند جلوه دهند.

ـ دروغ شنیدن از والدین حتی دروغ مصلحت آمیز روی آنان تآثیر می گذارد.

کودکان تا هفت سالگی در دنیای تخیلی خود زندگی میکنند. بنابراین گاهی

 به خیال خود راست میگویند و از نگاه ما دروغ.

اما گاهی اوقات دروغ کودکان از ترس است.

مچ کودک رو نگیرید چون حس بد بیشتری به خودشان پیدا می کنند.

ریشه‌ی بیشتر دروغ‌ها به‌دلیل احساس ناامنی و وحشت از مجازات و تنبیه است،

 بنابراین، چنان‌چه کودک به‌خاطر راست‌گویی، درباره‌ی اتفاقی ناخوشایند یا ناشایست، 

از سوی مادر و پدر و یا بزرگترها تنبیه نشود، به دروغ‌گفتن پناه نمی‌آورد. میتوانید 

نشان بدید واقعیت رو میدانید و اشکال نداره که فهمیدید دروغ گفته 

یا بهش با شوخی بگید "ای شیطونک موضوع اینه و من میدونم".

اگر کودک را نترسانید راست خواهد گفت و به شما اعتماد خواهد کرد.

توحش در بشریت!

"وقتی انسان ببری را بکشد، نامش را تمرین مردانگی می گذارند.

ولی وقتی ببری انسان را بدرد، نام این کار را توحش و آدمخواری می نهند؛

تفاوت جنایت و عدالت هم در قاموس بشر از این بیشتر نیست."

رابطه خواب نیمروزی و ناراحتی معده ((رفلاکس))

برای جلوگیری از تشدید این حالت در افراد، لازم است ۲ ساعت پس از غذا خوردن از دراز کشیدن بپرهیزند.
ترش کردن علامتی از رفلاکس می‌باشد که با برگشت محتویات معده به مری به وجود می‌آید.این بیماری شایع باعث سوزش سردل و پشت جناح می‌شود که باید درمان گردد.

ریسک ضایعات پیش سرطان، زخم انتهای مری و تنگی‌های آن از عوارض این بیماری به شمار می‌روند که با رژیم‌های غذایی و درمان طبی مقابل پیشگیری می‌باشد.

خطر کاهش وزن، خون‌ریزی، گیر کردن غذا و رفلاکس‌های طولانی مدت از علائم این بیماری هستند که در برخی موارد برای پیش سرطان نیاز به آندوسکوپی دارد.

با اشاره به اینکه ۲ گونه مواد غذایی رفلاکس را تشدید می‌کند:

۱٫ نوعی از مواد غذایی چون چربی ها، نعناع و مواد محرک هستند که دریچه معده را شل کرده و باعث تخلیه آن می‌گردد. این نوع مواد غذای به شدت میزان ترش کردن را بالا می‌برد. همچنین آب مرکبات، مواد تحریک کننده، سس‌ها، غذاهای شور و تند در رفلاکس معده اثر سوئی دارد.
افراد مبتلا به رفلاکس از مصرف غذاهای آبکی و حجیم پرهیز کنند. همچنین لازم است از خواب نیمروزی و دراز کشیدن بلافاصله پس از غذا خوردن بپرهیزند و حتما حتما شام را ۲ ساعت قبل از خواب میل کنند.

برای بهبود ورزش‌های هوازی را در بهبود این بیماری موثرتر هستن ورزش‌هایی چون شنا، پیاده‌وری، دوچرخه‌سواری و دو اگر باعث کاهش وزن شوند و فعالیت دستگاه گوارش را بالا ببرند در درمان رفلاکس موثر خواهند بود. همچنین ورزش‌هایی چون وزنه‌برداری که با زور زدن همراه بوده و فشار شکمی را افزایش می‌دهند به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.

فشارهای روانی بر زنان مطلقه!

مشکلات زنان مطلقه

فشارها و استرس‌هایی که جامعه کنونی ما در حال تحمل آن است در بیشتر مواقع ناشی از حاکم شدن فرهنگ‌های غلطی است که از نگاه‌های اشتباه سرچشمه گرفته است.

اگر ازدواج در جامعه ما رو به کاهش است و اگر آمار طلاق روز به روز در حال افزایش است، همه به دلیل وجود همین فرهنگ‌های غلطی است که در کشور عزیزمان به دلایل مختلف از فرهنگ‌های وارداتی و تهاجمی نشأت گرفته باشد.

آن‌چه به طور قطع مشخص است، همه این مشکلات از آنجایی ناشی می‌شود که فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه حکم‌فرما نبوده است. اگر ما به دنبال حل این معضلات به نحو ریشه‌ایی و نه به نحو مسکّن چند روزه هستیم، باید در پی شناخت دقیق فرهنگ اهل‌بیت و جاری ساختن آن در جامعه باشیم.

وقتی به سراغ دلایل اصلی کاهش نرخ ازدواج می‌رویم و در سمت مقابل با افزایش چشم‌گیر طلاق مواجه هستیم به نکات قابل توجه و علت‌های اساسی دست پیدا می‌کنیم که ما را به این نکته رهنمون می‌سازند که فاصله گرفتن از فرهنگ اهل‌بیت است که ما را بیش از پیش در گرفتاری‌های اجتماعی برده است.

و مهم‌تر از این مطلب بالا این نکته است که وقوع طلاق به خاطر تنوع‌طلبی‌ها و قانع نبودن به کم وکاستی‌های زندگی، مختص مردان نیست و در این زمینه در بعضی مواقع زنان هم مقصر هستند و زندگی شیرین خود را به خاطر مقایسه‌های بیهوده از هم می‌پاشند و از بین می‌برند.

بسیار پیش می‌آید زنان مطلقه‌ایی که در جامعه کنونی ما به سر می‌برند بعد از گذشت مدت زمانی از وقوع طلاق به دلیل نیازهای مالی و عاطفی و حتی جنسی به دنبال راهی مطمئن و بی دردسر برای تامین نیازهای به حق خود می‌گردند ولی به دلیل نبود ظرفیت کافی و فرهنگ درست در جامعه، در زیر چرخ‌دنده‌های آن تحت فشارهای مالی و روانی فراوانی قرار می‌گیرند. 

شاید به جرات بتوان گفت که حتی اگر نیاز مالی زنان مطلقه برآورده شوند باز زندگی آنان به حالت عادی و روال اولیه خود باز نگردد؛ چرا که زن به دلیل ساختار روحی  و عاطفی لطیفی که دارد در طول زندگی خود همیشه به دنبال تکیه‌گاهی مطمئن بوده است.

متاسفانه وقتی فرهنگ یک جامعه به سمت راحت‌طلبی، خودخواهی و رفاه زدگی برود و زن و مرد تا کوچک‌ترین مشکلی برای‌شان پیش آید به جای این‌که با تدبیر و صبر و حوصله مشکلات‌شان را حل کنند و درجات روحی و معنوی خود را با همین تحمل‌ها بالا ببرند، فورا حرف از طلاق به میان ‌آورند، وضعیت زندگی‌های مشترک روز به روز بدتر خواهد شد.

متاسفانه در جامعه‌ایی که دختران مجرد بسیاری در صف ازدواج قرار دارند و حتی از موعد ازدواجشان هم زمانی گذشته است، به طور معمول زنان مطلقه نمی‌توانند به راحتی موقعیتی را برای ازدواج مجدد آن هم به صورت دائم پیدا کنند. در این وضعیت با وجود نیازهای شدید مالی و عاطفی و جنسی این قشر، و نبود موقعیت مناسب در کنار ضعف‌های فرهنگی موجود در این زمینه، بهترین گزینه به تایید و تاکید روایات همان حفظ زندگی و تحمل برخی ناملایمات آن و تلاش برای پیداکردن راه‌های مناسب برای کم‌کردن اختلافات است.

کوتاه سخن این‌که پیش از ارائه هر راه‌کار درمانی برای حل مشکلات زنان مطلقه می‌توان به عنوان یک نسخه پیش‌گیرانه از وقوع بسیاری از طلاق‌های خانمان‌سوز جلوگیری کرد و البته این خود مستلزم فرهنگ‌سازی‌های بسیاری است که بخش قابل توجه آن بر دوش عالمان دینی می‌باشد .

البته مقابله با فرهنگ‌های مهاجم که قصد تخریب بنیان خانواده را دارد نیز در اولویت است که باید برای آن نیز برنامه‌های اساسی و بلند مدت قرار داده شود.

چکیده: در یک نگاه کلی مناسبات کنونی جامعه فعلی ایران به گونه‌ای پیش می‌رود که روز به روز بر آمار طلاق افزوده می‌شود و در مقابل فرایند ازدواج دارای پیچیدگی‌های زیادتری می‌شود...

15 دردی که درمان خانگی دارند!

۱.جوش های خارش‌دار



جوش های خارش‌دار در اثر روغن های گیاهی، عطر یا عرق سوز شدن به وجود می آیند. برای رفع آن می توانید آنتی هیستامین مصرف کنید. البته آب های معدنی چشمه های طبیعی نیز در کاهش درد این کهیر و جوش ها موثر هستند. املاح داخل این آب ها باعث از بین رفتن سوزش و خارش می شوند.

۲.آکنه

برای جوش های پایدار ابتدا خیلی نرم صورت خود را با سنگ نمک یا نمک های درشت و زبر مالش دهید تا ضدعفونی شود و سپس چند قطره روغن درخت «نیم» روی آن بریزید. پس از چند دقیقه آبکشی کنید و ماسکی از ماست را به مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه روی پوست خود قرار دهید. اسید لاکتیک موجود در ماست، لایه بردار طبیعی است که موجب شفافیت بیشتر پوست، از بین رفتن آکنه و کمرنگ شدن لکه ها می شود.


۳.گزش پشه



فصل گرما در راه است و پشه ها راهشان را به خانه های ما پیدا خواهند کرد. هنگامی که مورد گزش پشه قرار گرفتید، خارش و سوزش آن را با خمیر آسپرین کاهش دهید. برای این منظور، یک آسپرین ضعیف را له کنید و یک قطره آب به آن اضافه تا خمیر شود. این خمیر ضد سوزش و التهاب است و قرمزی و باد حاصل از نیش پشه، موهای زیرپوستی و جوش را کاهش می دهد زیرا آسپرین حاوی اسید سیلاسیلیک – ماده ای که در داروهای ضد جوش استفاده می شود .

۴.اگزما و سوریاس

برای کاهش درد و سوزش اگزما و سوریاسِ پوستی کمی روغن زیتون در محل تحریک شده بریزید. برای هر سه سانتی متر، یک قاشق چایخوری روغن لازم است. مالیدن روغن روی این منطقه از خشک شدن پوست جلوگیری می کند. روغن زیتون پایه بسیاری از محصولات مرطوب کننده است اما استفاده از نوع خالص آن این مزیت را دارد که مواد شیمیایی کرم ها را در خود ندارد.


۵.حساسیت فصلی



برای فرار از نشانه های حساسیت فصلی همچون سوزش چشم، آبریزش بینی و عطسه از قرص های گیاهی استفاده کنید. محققان سوئیسی ثابت کرده اند مصرف قرص گیاهی سه بار در روز بهتر از آنتی هیستامین های صنعتی است که خواب آلودگی می آورند.

۶.دندان درد

برای کاهش درد دندان از میخک استفاده کنید. از قدیم این درمان را برای درد دندان انجام می دادند. بسیار هم موثر است. البته این روزها میخک در هر خانه ای پیدا نمی شود به همین دلیل می توانید از اوژنول موجود در داروخانه ها کمک بگیرید. پنبه را در اوژنول خیس کنید و دقیقا روی دندانی که درد می کند، قرار دهید. این باعث کاهش درد تا زمانی می شود که به پزشک مراجعه کنید.


۷.دردهای دهان



برای درد دهان، به ویژه در کودکان از محصولات نعناعی کمک بگیرید. به طور مثال، آدامس نعنایی، شیرینی، چای یا هر خوراکی نعنایی دیگر. این گیاه تاثیر بسیاری روی هر چیزی دارد که با آن تماس پیدا می کند و می تواند باعث کاهش درد گلو، سوزش دهان یا سزش تبخال یا تاول دهان شود.

۸.درد ناشی از ورزش سنگین

پس از ورزش های سنگین، یک لیوان آب البالو ترش بنوشید. این آب میوه سرشار از آنتی اکسیدان و ضدالتهاب است و درد ماهیچه ها را کاهش می دهد. پس از ورزش بافت های شما از بی آبی رنج می برند و آب آلبالوی ترش که سرشار از آنتی اکسیدان است بسیار بهتر از آلبالوی شیرین و دیگر میوه ها و سبزیجات به ترمیم این آسیب کمک می کند.


۹.سوختگی خفیف

اگر زیر نور آفتاب یا در اثر چسبیدن اتو مو به پوست خود دچار سوختگی خفیف شدید، می توانید با کمپرس آب سرد و چای سبز یا سیاه آن را درمان کنید. برای این منظور، حوله نازکی را درون چای سرد خیس کنید و روی محل سوختگی قرار دهید. ماده گیاهی موجود در چای باعث کاهش سوزش و تاول نزدن می شود.


۱۰.جای زخم

برخلاف اعتقاد عموم مردم، پوست زخم به هیچ عنوان خوب و مفید نیست. به همین دلیل، این قسمت را با پارافین مایع مرطوب نگه دارید و به مدت سه تا ۵ روز باند پیچی کنید. در طول شب، نوار سلفونی دور پارافین بپیچید این باعث می شود تا محیط زخم مرطوب تر بماند و دوره درمان را تسریع می بخشد.


۱۱.حالت تهوع



اگر محتویات قرص های ضدتهوع را مطالعه کرده باشید متوجه می شوید مملو از شکر است. به همین دلیل، برای برطرف کردن این حالت خود می توانید شربت شیرین میوه بنوشید. برای تهوع های ناشی از حرکت، استفراغ های صبحگاهی یا دل به هم خوردگی معده آخرین چیزی که لازم دارید، غذای زیاد است. همین شربت های شیرین و سودا به شما کمک می کند تا بهتر شوید.

۱۲.اسهال
برای برطرف کردن اسهال می توانید از خوراکی های گیاهی کمک بگیرید. به طور مثال، چای تهیه شده از پوست انار به معده به هم ریخته کمک بسیاری می کند. از این پس، انارها را خشک و نگهداری کنید. پوست خشک انار تا ۶ ماه می ماند. سپس یک قاشق غذاخوری پر از پودر پوست انار را داخل یک فنجان آب جوش بریزید و اجازه دهید سه تا ۴ دقیقه بماند.

پوست بلوط نیز همین کاربرد را دارد. آن را به مدت سه دقیقه بجوشانید، اجازه دهید تا نیم ساعت بماند و سپس از صافی رد کنید. هر دو این مواد سرشار از تانین هستند که باعث ایجاد مایع لعابی اطراف معده و کاهش درد آن می شوند. دو قاشق غذاخوری از این نوشیدنی ها را ۴ تا ۶ بار در روز بنوشید.

۱۳.مسمومیت غذایی
اگر تصور می کنید دچار مسمومیت غذایی شده اید، دو فنجان چای سیاه و یک تکه نان تست چاره کار است. اسید تانیک موجود در چای و ذغال موجود در نان تست باعث از بین رفتن سم در بدن می شوند.

۱۴.سرماخوردگی
برای برطرف کردن سرماخوردگی و آنفولانزا، یک گریپ فروت را با پوست چهار قاچ کنید و داخل قابلمه بیندازید. قابلمه را پر از آب کنید و اجازه دهید روی حرارت بجوشد. آن را هم بزنید و یک قاشق غذاخوری عسل به آن اضافه کنید و محلول به دست آده را همچون چای بنوشید.
آب جوش باعث بیرون آمدن خاصیت دفاعی، ویتامین C و فلاونوئید از پوست گریپ فروت در آب می شود. این مواد بین پوست و گوشت میوه وجود دارند و با جوشاندن این میوه با پوست، عصاره بیشتر و مفیدتری از آن به دست می آید که برای گلو درد بسیار خوب است.

۱۵.گرفتگی بینی

برای برطرف کردن گرفتگی بینی می توانید با محلول آب نمک آن را شست‌وشو دهید تا آلودگی ها از بینی شسته شوند و مخاط بینی رقیق شود. برای اینکه پر بودن بینی خود را به راحتی برطرف کنید آن را هر روز آب نمک شست‌وشو دهید. این کار هنگام سرماخوردگی باعث بهبود حال شما نمی شود اما اجازه می دهد راحت تر نفس بکشید.

مشکلاتی که لباسهای تنگ ایجاد می کنند!

مشکلاتی که لباسهای تنگ ایجاد می کنند و نمی دانیم مشتک

لباس‌های تنگ تنها شامل شلوار و پیراهن نمی‌شود و باید به تمام لباس‌هایی که پوشیده‌ایم دقت کنیم. لباس‌های تنگ می‌توانند باعث بروز مشکلاتی شوند که جبران آن‌ها بسیار سخت است. در ادامه نگاهی داریم به مشکلاتی که برای بدن ایجاد می‌شود.

پیراهن یا تی شرت:
پیراهن‌های تنگ از جمله مواردی هستند که می‌توانند باعث بروز مشکلات بسیاری شوند. هنگامی که شما از پیراهن‌های تنگ استفاده می‌کنید تا لاغر‌تر به نظر برسید فشاربه معده شما وارد می‌شود و باعث می‌شود تا اسید معده به مری بازگردد. این امر می‌تواند برای شما بسیار خطرناک باشد.
در کنار خطر بازگشت اسید معده مشکلاتی نیز برای تنفس شما ایجاد می‌شود به نحوی که نفس کشیدن برای شما سخت شده و این امر به دیافراگم شا فشار وارد می‌کند و این مشکل وقتی شما عطسه یا سرفه کنید بسیار بد‌تر می‌شود.

شلوار:
شلوارهای تنگ از پیراهن‌های تنگ نیز بد‌تر هستند چرا که‌‌ همان مشکلات پیراهن را با تعداد بیشتری مشکل ایجاد می‌کند. شلوارهای تنگ می‌توانند باعث ایجاد اختلالاتی در رگ‌های عصبی پای شما شوند و این می‌تواند در دراز مدت پای شما را از کار بی‌اندازد.
شلوارهای تنگ همچنین در هنگام غذا خوردن نیز بسیار مشکل ایجاد می‌کند. از این مشکلات می‌توان به افزایش ضربان قلب اشاره کرد. البته ضربان قلب هنگامی بسیار افزایش می‌یابد که شما شلواری حداقل ۲ سایز کوچک‌تر از سایز واقعیتان داشته باشید.

کراوات و یقه:
بستن دکمه بالایی لباس و همچنین داشتن کروات می‌تواند باعث بروز مشکلاتی شود. تحقیقات نشان از آن است که بستن کراوات و همچنین اگر دکمه بالایی لباس بسیار سفت باشد باعث بروز اختلالات بینایی شود. این امر به گونه‌ای اتفاق می‌افتد که یقه شما به رگ‌های کردن فشار وارد می‌کند و این فشار مستقیما به چشم وارد می‌شود.
برحسب تحقیقاتی که انجام شده است از هر ده مرد هفت نفر آن‌ها لباس‌هایی می‌خرند که یقه‌هایی کوچک‌تر از اندازه گردنشان دارد. این یقه‌ها می‌توانند همچنین جلوی جریان خون به مغز را بگیرند و این باعث سردردهای بسیار شدید می‌شود.

کفش:
هر ساله خانم‌های بسیاری در جهان مقدار زیادی پول را خرج درمان مشکلات پا‌هایشان می‌کنند و این امر به علت وجود کفش‌های نامناسب است که آن‌ها پا‌هایشان می‌کنند.
بیشتر مردم وقتی کفش‌هایشان مقداری تنگ می‌شود باز هم از آن‌ها استفاده می‌کنند و این درحالی است که این امر باعث به وجود آمدن خطرهای بسیار زیادی برای پا‌ها می‌شود. این مشکلات می‌توانند استخوان درد و عفونت‌هایی مربوط به انگشتان پا باشد. بهتر است تا با کوچک شدن کفش‌ها آن‌ها را عوض کنید.
یکی دیگر از مشکلاتی که کفش‌های تنگ می‌توانند به وجود آورند پیچ خوردگی‌های پا است که این خود خطر شکستگی پا را تا مقدار بسیار زیادی افزایش می‌دهد.

خطرات قرار دادن مبایل در نزدیک سر در هنگام خواب

 استفاده زیاد از موبایل: برخورد تلفن همراه به پوست صورت به علت دارا بودن انواع باکتری می تواند درصد ابتلای فرد به آکنه های پوستی را شدت ببخشد.

بنابر گزارشات ۴۴ درصد از افراد در هنگام خواب تلفن های همراه خود را در نزدیک سرشان قرار می دهند این عمل بسیار خطرناک است و علاوه بر احتمال آتش سوزی باعث تضعیف هرمون های خواب می شود .

قرار دادن تلفن در نزدیکی سر درهنگام خواب باعث اختلال در ساعت بیولوژیکی بدن می شود و همین طور این تلفن ها امواج الکترومغناطیسی از خود ساتع می کنند که این امواج یکی از دلایل عمده سرطان در کودکان است.

443

معضلی که همه با آن روبرو هستیم و از خطرات امواج آن بی خبریم و اگر هم باخبر باشیم به آن اهمیت نمیدهیم!

آهای فلانی!

آدم ها همه می پندارند که زنده اند،

برای آنها تنها نشانه ی حیات

بخار گرم نفس هایشان است...

کسی از کسی نمی پرسد: آهای فلانی!

از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟

چراغش نوری دارد هنوز؟


روی یک تخته‌سنگ ِ بزرگ ِ خاکستری کنار دریا نشسته بودم و سنگهائی که از موج‌ها
سیلی می‌خوردند را نگاه می‌کردم . تمام این سنگ‌ها را پوششی به رنگ و جلای زندگی
پوشانده بود ، رنگ ِ خوش‌جلای ِ سبز . آدم‌ها با موج ِ سیلی‌ها صورت‌شان را سرخ نگه
می‌دارند ، به درد ، سنگ‌ها با سیلی‌های موج صورت‌شان را سبز نگه می‌دارند ، امّا‌ به
زندگی . نمی‌دانم . شاید باید سنگ بود ...

امنیت اصفهان در گرو مجازات متخلفان اسیدپاشی

عصبانیت و پشیمانی

خبر اسید پاشی باعث ایجاد نگرانی‌های در میان مردم اصفهان شده است،

 پاییز 93 در حالی که با سرمای زود هنگام در اصفهان آغاز شده است که زنان این شهر با صدای عبور هر موتورسواری از پیاده روهای این شهر ترس را تجربه و شایعات هر روز سایه امنیت را در نصف جهان کمرنگ‌تر می‌کند

هنوز در شوک هستم که چطور یک نفر با انسان این کار را می‌کند؟ آیا او هم انسان است؟!

کاش زودتر پلیس، امنیت را به زنان این شهر بازگرداند.‌

ناجا و وزارت کشور باید پاسخگو باشند.

سبک زندگی اصیل ایرانی در آستانه فراموشی است؟!

سبک زندگی, سبک زندگی اصیل ایرانی, زندگی‌های خانوادگی  قدیم,مشاوره خانواده ،روانشناسی خانواده


قدیم‌ها زندگی‌های خانوادگی شکل دیگری بود. دورهم‌نشستن‌های خانوادگی هر شب در حیاط بزرگ یا در پذیرایی بزرگ خانه تشکیل می‌شد و بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها دور هم می‌نشستند و از همدیگر می‌گفتند. در کنار هم بودن، طرح مشکلات، کمک برای رفع آنها، تلقین عشق و محبت و آرامش ذهنیتی است مهم‌ترین معانی است که با مطرح شدن اسم «خانواده» در فکر انسان نقش می‌بندد. اما امروزه به دلیل مشکلات و شیوه جدید زندگی که وجود دارد در کنار هم بودن بین افراد خانواده بسیار کم شده که همین موضوع به یکی از نگرانی‌های جامعه تبدیل شده است.
دکتر سعید معیدفر جامعه شناس، در مورد شیوه جدید زندگی به تهران امروز می‌گوید: یک سری مسائل وجود دارد که بخشی از زندگی امروز شده‌اند. باید پذیرفت که خانواده امروز به‌تدریج ویژگی‌های سنتی خود را از دست می‌دهد و اگر در گذشته افراد یک خانواده درهمه بخش‌های تولید مصرف، تفریحات، تصمیم‌گیری‌ها و حتی اقتصاد هم با یکدیگر تعامل داشتند. اما امروز اعضای خانواده در حوزه تولید نقشی ندارند و یک واحد مصرف کننده شده‌اند.
این استاد جامعه شناسی می‌گوید: شیوه معیشتی جدید خود به خود موجب تفکیک نقش‌ها و جدا شدن اعضای خانواده در بسیاری از زمینه‌ها می‌شود. به اعتقاد دکتر معیدفر، خانواده امروزی عمدتا نقش تولید مثلی دارد و بعد هم با بزرگ شدن بچه‌ها خانواده قبلی از هم می‌پاشد و این برعکس دوران قدیم است که بچه‌ها همچنان در حاشیه خانواده بزرگ باقی می‌ماندند و بعد از ازدواج با خانواده پدر و مادر در یک جا زندگی می‌کردند و یک فعالیت اقتصادی را دنبال می‌کردند.
این جامعه شناس معتقد است بخشی از این سبک زندگی تحمیلی زندگی مدرن است و چاره‌ای جز تن دادن به آن هم وجود ندارد. او می‌گوید: شیوه زندگی امروزی راه چاره‌ای ندارد و قابل بازگشت به گذشته هم نیست. گاهی اوقات هر کدام از اعضای خانواده برای خود شغل متفاوتی دارند و یکدیگر را در طول روز نمی‌بینند. در خانواده‌هایی که افراد آن صمیمی‌تر هستند شاید در یک فرصت کوتاه شبانه با هم غذایی بخورند. در گذشته اعضای خانواده در کنار هم به تفریح می‌پرداختند و حتی تلویزیون می‌دیدند اما امروزه احتمال دارد در هر خانه چند تلویزیون یا کامپیوتر وجود داشته باشد که هر کدام از افراد خانواده را به سمت خود می‌کشد. این اقتضای زندگی جدید است و خود به خود باعث می‌شود که ارتباط خیلی نزدیکی که قبلا بین اعضای خانواده بود کم‌کم از بین برود. در وضعیت فعلی باید به‌دنبال راه چاره‌ای بود که طبق آن اعضای جامعه و خانواده با یکدیگر تعامل بیشتری داشته باشند.
این استاد دانشگاه درباره آینده این شیوه زندگی می‌افزاید: برخی از جامعه شناسان بر این اعتقادند که افراد یک جامعه این تعامل را در واحد‌های صنفی و اجتماعی دیگر، نهادهای اجتماعی، NGO‌ها با هم پیدا می‌کنند. حتی برخی معتقدند با پیشرفت روندی که پیش رو داریم، امکان دارد خانواده موجودیت خود را در آینده کم‌کم از دست بدهد و دیگر هیچ سنخیتی بین اعضای خانواده برای با هم بودن وجود نداشته باشد.
اما در همین سال‌های گذشته برخی از کارشناسان امور خانواده و متخصصان حوزه‌های اجتماعی، از متلاشی شدن نهاد خانواده در ایران به دلیل تن دادن به سبک زندگی مدرن فعلی خبر می‌دهند. دکتر محمد زاهدی‌اصل مددکار اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از این افراد بود که چند وقت پیش در گفت‌وگو با تهران امروز اعلام کرد که گرایش به تجرد گزینی و تن دادن به سبک زندگی جدید باعث شده دهه 90دهه فروپاشی نهاد خانواده در ایران باشد. موضوعی که دکتر معید‌فر چندان با آن موافق نیست. او می‌گوید:اما مطرح کردن این بحث‌ها در مورد جامعه ایران، زود است. زیرا هنوز نهادهای اجتماعی دیگر زور زیادی پیدا نکرده و مهم نشده‌اند. ضمن آن که خانواده همچنان دارای اهمیت بالایی است. به‌رغم تمام این تغییرات اعضای خانواده به هم دلبسته هستند.
پدر و مادرها نیز تمام وجود و دارایی خود را در اختیار فرزندانشان می‌گذارند و برای آنها تلاش می‌کنند. همچنین سهم عمده شخصیتی فرزندان از خانواده تغذیه می‌شود و براساس تحقیقات گروه مرجع فرزندان هنوز هم والدین آنها هستند. با توجه به تغییرات و به‌رغم ایرادهایی که به سبک زندگی، تحولات اقتصادی و اجتماعی وارد می‌شود خانواده در جامعه ایران دارای اعتبار بالا و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که در درون آن افراد یک جامعه با هم تعامل دارند و هنوز نهادهای بزرگ‌تر نتوانستند جایگزین آن شوند و آنقدر‌ها که شنیده می‌شود خانواده ایرانی از هم گسیخته نیست. البته نباید دلخوش کنیم و بگوییم نباید نگران بود.
این جامعه شناس به عواقب بی‌اعتنایی به خانواده اشاره کرده و می‌افزاید: متاسفانه در دهه اخیر عدم توانایی ساماندهی جامعه، بحران‌های اقتصادی، مشکل تورم، اشتغال، بیکاری و همچنین عدم برنامه‌ریزی در حوزه‌های تعلیم و تربیت فشار‌های هنگفتی به خانواده وارد کرده است. اما این خانواده همچنان در این سختی‌ها توانسته استحکام خود را حفظ کند. این روزها اتفاقات هشدار دهنده زیادی رخ می‌دهد که باید به آنها توجه مضاعفی شود. بسیاری از قتل‌ها و خشونت‌ها در درون خانواده اتفاق می‌افتد. محققان با توجه به آمار و درصد بالا معتقدند خشونت‌های اجتماعی در خانواده اتفاق می‌افتد.
این حاکی از تحت فشار شدید بودن خانواده است. مسئولان با بی‌کفایتی باعث شدند تمام فشارهای جامعه اقتصادی، اجتماعی، تربیتی و حتی سیاسی بر سر خانواده خراب بشود. در موقعیت زمانی که فشارها برخانواده زیاد می‌شود، مسلما آسیب و صدمات زیادی به آن خواهد خورد. از جمله این آسیب‌ها می‌توان به ایجاد خشونت بین اعضای خانواده، زن و شوهر، پدر، مادر و فرزندان اشاره کرد. اگر بخواهیم به کمک خانواده بشتابیم، باید از این فشار ایجاد شده بر به خانواده بکاهیم. خانواده زحمت خود را می‌کشد. و این مسئولان هستند که نتوانستند در کمتر کردن این بار سنگین کاری کند و هزینه سنگین تعلیم و تربیت را هم بر دوش خانواده انداخته‌اند.
بیش از هر چیز باید برنامه‌ریزی‌های علمی و دقیق و کارآمد صورت بگیرد تا خانواده بتواند نقش همیشگی و انسجام بخش خود را ایفا کند.وی درباره خانواده‌های مرفهی که دچار عدم انسجام شده‌اند نیز می‌گوید: اگر آمارها را نگاه کنید، بیشترین خشونت‌ها و فشارها بر خانواده‌های طبقات پایین است. در خانواده‌های مرفه این خشونت به این شکل و شمایل نمود پیدا نمی‌کند. طبیعی است اگر پدری بیکار باشد و نتواند پاسخگوی نیازهای خانواده باشد روابط آنها به خشونت گرایش پیدا خواهد کرد.
البته ممکن است رفاه بیش از حد هم مشکل ایجاد کند، اما صدمات و آسیب‌های فقر بسیار بیشتر است. برخی جامعه شناسان هم معتقدند وقتی در یک جامعه بی‌عدالتی وجود داشته و فاصله طبقاتی زیاد باشد، معمولا از هر دو سو مشکل ایجاد می‌شود. ناکارآمدی می‌تواند فاصله‌های طبقاتی بیشتر کند و در ثروت بیش از اندازه و فقر شدید نابسامانی ایجاد کند. ما در اعتقادات و ادبیات دینی هم روایات زیادی داریم مبنی بر اینکه «فقر از هر دری وارد شود، فساد، کفر، بیچارگی و تباهی همراه آن وارد می‌شود.»


دنیای مادرانگی من

این روزها دنیای مادرانگی من گاهی بزرگ است ...

به وسعت ترس از فرداهای تو،گاهی کوچک است...

 به قدر نگرانی از نخوردن میوه و غذای امروز تو....

چه دنیای غریبی است دنیای مادرانگی...

غریب و دلنشین و شیرین و پر استرس...

گاهی با قلبت تصمیم میگیری و گاهی با منطقت... 

گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...

آنی بدون تو نفسم تنگ میشود...

                                         چشمهایم را میبندم        

                                         زمان را متوقف میکنم                                          

                                         مسافت ها را از بین میبرم                                         

                                         و تو را در اغوش میگیرم                                            

                                         دلم برای اغوش گرفتنت                                          

                                         تنگ شده است                                     

                                         در اغوشت که میگیرم                                       

                                          انقدر اروم میشم                                    

                                          که حتی                                      

                                           فراموش میکنم                                   

                                          باید نفس بکشم  

یک نفر در همین نزدیکی ها چیزی، به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است ...

خیالت راحت باشد ،

آرام چشمهایت را ببند،

یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است...

یک نفر که از همه زیبایی های دنیا تنها تورا باور دارد.                                                                      

تربیت بدون فریاد!

8566

همه والدین دوست دارند بدانند شیوه تربیتی صحیح کدام است و چگونه می‌توانند در تربیت فرزندان خود موفق باشند؛ آیا باید آن‌قدر با آنها مهربان باشند که اجازه بدهند هر کاری که می‌خواهند انجام دهند یا برعکس برای کوچک‌ترین خطایی فرزندانشان را تنبیه کنند؟

ما به راستی معنای تنبیه چیست و آیا برای یک تربیت موفق باید هرگونه تنبیهی را حذف کرد؟

به طور قطع بهترین روش تربیتی که باید در مورد کودکان اتخاذ گردد، انضباط موثر است. انضباط موثر همه دانش و مهارتهای ما را به عنوان پدر یا مادر می طلبد. در هر گونه تعاملی میان ما و فرزندانمان؛ شکیبایی و درک به ما کمک می کند که وظیفه مان را انجام دهیم.اگر ما معنی انضباط را در ذهن مان در تقدم قرار دهیم و فرزندانمان را راهنمایی کنیم که خود منضبط شوند، قادر خواهیم بود که تصویر واقعی انضباط را ترسیم کنیم. روشهای مفید و محترمانه ما الگوهای مثبت متعددی را برای کنار آمدن با مشکلات در اختیار فرزندانمان قرار می دهد.

البته در انتخاب روش مناسب انضباطی، در نظر گرفتن سطح رشد بچه حایز اهمیت است. مثلا پرت کردن حواس راهکاری مفید برای شیرخواران است اما در این سن قرنطینه تربیتی بی معنی است. ایجاد محیطی برای امنیت و تجارب مثبت در مورد کودکانی که چهار دست و پا راه می روند و نوپاها و پیش دبستانی های کنجکاو معانی گوناگونی دارد.

در حالی که ممکن است فنی ویژه برای اغلب بچه ها در سنین معین مناسب باشد شما می توانید سن رشد و سطح فهم فرزند منحصر به فردتان را در هر وضعیت لحاظ کنید. شما ممکن است دریابید که فرزند نوپای شما در برابر قرنطینه تربیتی واکنش نشان نمی دهد. شما ممکن است بیاموزید که فرزند پیش دبستانی شما با توجه به خلق خویش می تواند کم و بیش قبول مسئولیت کند. شما مطمئنا درخواهید یافت که بعضی از روشها در مورد فرزند شما بیش از سایرین موثر است.

8767

1 -  وانمود نکنید شما خیلی مهربان هستید و قدرت کافی برای برخورد مناسب با کودک را ندارید؛ ‌بلکه شخص دیگری مانند آقا دزده! آقاپلیسه یا آقای دکتر توانایی انجام این کار را دارند! مثلا هیچ‌گاه نگویید: «اگر بچه خوبی نباشی به آقا دکتره می‌گم به‌ات آمپول بزنه!» شما که این تهدید را اجرا نخواهید کرد؛ اما بدین‌ترتیب فرزند شما علاوه بر اینکه می‌فهمد رفتار ناشایست او هیچ مجازاتی در پی ندارد؛ ترس کودک از آمپول و دکتر را هم به‌دنبال خواهد داشت.

البته بعضی کودکان قانع نمی‌شوند و به محض گرفتن وسیله‌ای از آنها، شروع به گریه می‌کنند؛ بدون آنکه تصور کنید در حال اذیت کردنش هستید، گریه‌اش را تحمل کنید و بدانید در این هنگام شما در حال آموزش او هستید تا یاد بگیرد نباید بی‌محابا با هر وسیله‌ای بازی کند یا هر کاری می‌خواهد انجام دهد.

به‌طور دقیق به فرزندتان بگویید چه انتظاراتی از او دارید. به‌طورکلی صحبت نکنید زیرا باعث سردرگمی‌اش می‌شوید.

 

2 - فراموش نکنید که برای همه کودکان یک نوع تنبیه کارایی ندارد؛ بنابراین با توجه به شناخت روحیات فرزند خود، فرهنگ خانواده و شرایط موجود در این زمینه خلاقیت و ابتکار داشته باشید.

هیچ‌گاه فرزندتان را کتک نزنید، فریاد نکشید و از روی خشم و نفرت و با چهره‌ای عصبانی با او برخورد نکنید زیرا کودکان در همه حال به عشق و محبت شما نیاز دارند؛ حتی در مواقعی که عملی ناپسند مرتکب می‌شوند. به‌هیچ‌وجه به فرزندتان توهین نکنید و مخالفت خود را با صدای آرام ابراز کنید.

 

3-  اگر تاکنون برای تربیت فرزند خود به این موارد توجهی نداشته‌اید، انتظار نداشته باشید استفاده از برنامه جدید تربیتی به سرعت جوابگو باشد و نتیجه بدهد. شما باید حوصله به خرج دهید و زود ناامید نشوید. ممکن است کودک همچنان رفتارهای گذشته خود را تکرار کند اما این رفتار او را جرم تلقی نکنید. هنگام صحبت کردن با فرزندتان به چشم‌هایش بنگرید و قوانین جدید را به آرامی و با مهربانی، برایش تکرار کنید اما اگر این تذکرات را جدی نگرفت و فایده‌ای نداشت به او اخطار بدهید. قاطع سخن بگویید؛ حتی اگر مردد هستید و دلتان نمی‌آید او را از کار موردعلاقه‌اش منع کنید؛ زیرا کودکان نیاز دارند باور کنند که شما کنترل امور را از دست نداده‌اید و به اندازه کافی قدرتمند هستید.

سعی کنید وسایلی را که باعث اختلاف بین فرزندانتان می‌شود و خطرناک هستند از آنها دور کنید؛ «اگر نتوانید بدون دعوا و داد و بیداد با وسایلتان بازی کنید، اجازه ندارید بازی کنید و هر کس باید برود به اتاق خود!»

مجازات‌هایی تعیین کنید که بتوانید زود هم آنها را اجرا کنید زیرا باید دقیقا در خاطر کودک بماند که به چه دلیل مجازات می‌شود.

 

4 - آیا معمولا وقتی کودک از شما درخواستی دارد و مثلا می‌گوید وقت‌تان را در اختیارش بگذارید و به او توجه کنید، پاسختان منفی است؟ درست است؛ گاهی ما بسیار درگیر هستیم اما اگر هم درگیر هستید و واقعا وقت ندارید، می‌توانید حتما وقت دیگری را برایش درنظر بگیرید.

ممکن است روش «توقف فعالیت» برای فرزند شما نتیجه ندهد. از این‌رو باید با توجه به شناختی که از او دارید روش دیگری را جایگزین آن کنید. این روش معمولا در مورد کودکان حساس بسیار مۆثر است زیرا با وقفه‌ای که در فعالیت آنها ایجاد می‌شود درمی‌یابند که تنبیه شده‌اند ولی شاید برای کودکان دیگر اهمیتی نداشته باشد؛ بنابراین باید از روش‌های دیگری استفاده کرد.

فراموش نکنید با سر زدن هرگونه خطایی از جانب فرزندتان نباید فورا خشمگین شوید و درصدد تعیین مجازاتی برای او باشید.

6455

5 - اگر با کوچک‌ترین اشتباه فرزندتان فورا مجازاتی برایش درنظر بگیرید، فرزندتان دچار کمبود اعتمادبه‌نفس می‌شود و در سنین بالاتر این مشکل برای او بیشتر می‌شود و خود را در حل مشکلاتش ناتوان می‌بیند.

 

بهتر است درباره کارهایی که می‌خواهید انجام دهید برای فرزندتان هم توضیح دهید تا واقع‌بینانه به مسائل توجه کند؛ مثلا اگر قصد دارید به منزل یکی از دوستان یا آشنایان بروید، به او بگویید که شرایط خانه دوستتان چگونه است، چند ساعت آنجا می‌مانید و او می‌تواند چکار کند. او را قانع کنید که این چندساعت را می‌تواند با دوست خود بازی کند یا چون دوست هم‌سن و سالی آنجا نیست چه جذابیت‌های دیگری برایش خواهد بود. درعوض یک روز دیگر می‌توانید او را به پارک ببرید تا او هم بتواند با هم‌سن و سال‌های خود بازی کند.

 

6 - حتما به فرزندتان نشان دهید که او را دوست دارید؛ اما اگر فقط به‌طور لفظی آن را بیان کنید برای او مفهومی نخواهد داشت. سعی کنید با رفتارهایی مثل گوش دادن، در آغوش گرفتن، تحسین کردن و مانع شدن از انجام کارهای خطرناک، دوست داشتن خود را ابراز کنید.

از طریق تغییر قیافه و لحن صدا طوری با فرزندتان برخورد کنید که بدون هیچ‌گونه داد و فریادی، جدی‌بودن شما را درک کند.

سعی کنید هنگامی که فرزندتان حضور دارد با دیگران درباره روش‌های مختلف تربیتی بحث نکنید.

رابطه جنسی بعد از عقد

بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کافی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و…. قابل مشاهده می باشد ...

معمولا در ازدواج های امروزی مدت کمی را به دوران نامزدی اختصاص می دهند و اکثر خانواده ها به خصوص خانواده طرف دختر ترجیح میدهند هر چه زودتر صیغه عقد دائم جاری شود حال با یک مراسم و تشریفات خاص یا در محضر و یا… به هر حال نکته ای که خانواده ها باید مدنظر داشته باشند اینکه دوران عقد مربوط به دوران شناخت نیست چرا که مرحله شناخت در دوران نامزدی باید سپری شود نه در دوران عقد و تا زمانی که این مرحله (مرحله شناخت) تا حد مطلوبی سپری نشده نباید صیغه عقد دائم جاری شود چرا که به محض جاری شدن این صیغه عرفا و شرعا دو طرف زن و شوهر محسوب می شوند و دیگر فرصت شناخت گذشته است.

در دوران عقد باید به اصلاح اخلاق و رفتارهای منفی از دید طرفین پرداخته شود. بعنوان مثال زوجی در دوران نامزدی شاهد برخی رفتارهای نادرست هستند که این رفتارها در حدی نیست که به خاطر آنها بشه یک رابطه رو زیر سوال برد در دوران عقد دو طرف باید سعی کنند این رفتارهای شناخته شده را اگر منفیست برطرف سازند تا برای آغاز زندگی این رفتارها مشکل ساز نشوند.

اکثر مواقع دوران عقد به علت عدم آمادگی به لحاظ شرایط خانوادگی طرف دختر یا وضعیت اقتصادی طرف پسر و یا اتفاقات غیر منتظره کمی طولانی میشود طولانی تر شدن رابطه عقد چنانچه با مدیریت رابطه همراه نباشد خود مشکل آفرین میشود.

اگر چه پس از جاری شدن صیغه عقد دائمی دو طرف عرفا و شرعا زن و شوهر محسوب می شوند اما نکته ای که مهم تلقی می شود اینکه دو طرف برخی روابط و رفتارهای خود را تا زمانی که زیر یک سقف نرفته اند باید کنترل کنند.

اولا هرگز توصیه نمی شود رابطه جنسی کامل (hard) را در این دوران تجربه کنند چرا که عطش جنسی دو طرف باید در این زمینه محفوظ مانده تا در جایگاه خود بتواند تاثیر گذار باشد. زوج های جوانی که در دوران عقد به سر می برند اگر می خواهند رابطه آنها تکرای نشده و شکل عادت به خود نگیرد سعی کنند از یک رابطه جنسی کامل اجتناب بورزند اما در مورد نیازهای جنسی خود آزادانه صحبت کنند و در این صحبتها سعی در تحریک یکدیگر نداشته باشند.

معاشقه در دوران نامزدی توصیه می شود در دوران عقد نیز معاشقه و در صورتی که دو طرف نتوانند خویشتن داری کنند و یا جهت آشنایی با امیال جنسی خود رابطه جنسی را به صورت محدود، تاکید می شود، محدود تجربه کنند اما به طور کامل هرگز. ممکن است در این تجربه با مشکلاتی روبرو شوند دوران عقد دوران مناسبی برای رفع سایر اختلالات جنسی است.

رفت و آمدها در دوران عقد

پس از عقد رسمی مسلما رابطه شکل جدی تر به خودش میگیره در عین حال که یکسری از محدودیتها برداشته می شود عدم مدیریت رابطه می تواند باعث بروز مشکلات و بحث های خانوادگی شود تا جایی که متاسفانه کار به طلاق برسد.

مسلما هر دو طرف علاقه مند هستند بیشتر در کنار هم باشند بیشتر رفت و آمد داشته باشند بیشتر کنار هم بخوابند و حتی مسافرت بروند بله ایندو زن و شوهر هستند پس از سالها خلاء احساسی و جنسی حال فرصتی برای بر طرف کردن این خلاء یافته اند شخصی مورد نظر خود را یافته اند هم دیگر و دوست دارند اما فاکتورهای مهم و اساسی عموما خانواده ها با رفت و آمد و اینکه دو طرف شب کنار هم بخوابند و با هم باشند مشکل دارند علت اصلی این مشکل عدم جلوگیری و کنترل غریزه جنسی از سوی دو طرف است که ممکن است باعث پیدایش مشکلاتی نظیر باردار شدن یا از بین رفتن باکرگی دختر شود عموما خانواده ها ترجیح می دهد قبل از ازدواج باکرگی حفظ شود به خصوص خانواده دختر توصیه می شود دو طرف به این خواسته ها احترام بگذارند.

نکته مهم بعدی به لحاظ وضعیت اقتصادی اکثر خانواده ها و معذب بودن خانواده ها در ابتدای رابطه جهت پذیرش عضو جدید عروس خانم یا آقا داماد و رودرواسیهایی که دارند مسلما هر دید و بازدید مستلزم خرج و مخارجیست که بریابرخی از خانواده ها دشوار است دو طرف خود باید قبل ازاینکه بحثی پیش بیاید رفت و امدهای خود به منزل دو خانواده را کنترل کنند. جدای از این مسائل متاسفانه در این رفت و آمدها ممکن است حرفهایی ردو بدل شود که به علت عدم شناخت باعث پیدایش کدورتهایی بین خانواده ها بشود پس بحثهایی که در این خانواده پیش می آید نباید توسط عروس خانم یا اقای دامان به اون یکی خانواده منتقل شود.

دوران عقد دوران حساسی استبه جای انکه بیشتر به منزل یکدیگر بروید قرار های خود را بیرون تنظیم کنید و رفت وآمدهی منزل را در حد یک ناهار یا شام و در صورتی که خانواده ها مشکلی نداشتند شب را اطراق کنید. حفظ حرمت بسیار اهمیت دارد. کاری نکنید که به خاطر لحظاتی لذت دوران شیرین عقد خود را تلخ کنید. اما در مورد مسافرت رفتن، سفر کردن روش مناسبی برای شناخت خیلی از کنشها و واکنش های اخلاقی و رفترای یک فرد محسوب می شود اگر خانواد ه ها با این قضایا مشکلی ندارند یک سفر حتما در این دوران توصیه می شود البته از اعتماد خانواده ها نباید سو استفاده شود و اگر خانواده ها راضی نشدند که دو نفره به سفر بروید میتوانید با همراهی خانواده ها یک سفر ترتیب دهید. اگر چه دوران عقد دوران شناخت نیست چرا که به عبارت عام کار از کار گذشته.

مناسبت ها، رسم و رسومات

برخی از رسم و رسومات ما زیبا می باشد اما چون در هر دوره هر خانواده این رسم و رسومات را به نفع خود تغییر داده متاسفانه برخی از رسم و رسومات بیشتر دست و پا گیر شده و باعث شکل گیری مشکلاتی در دوران عقد میشود بعنوان مثال گروهی رسم بر این دارند که به مناسبت اعیاد مختلف هم خانواده پسر و هم خانواده دختر هدایایی رد و بدل کنند اگر سطح طبقاتی دو خانواده یکسان باشد که خب کمتر مشکل پیش می آید اما چنانچه سطح طبقاتی یکی از خانواد هها نسبت به خانواده مقابل کمتر باشد جرقه بحث و مشکلات زده می شود و به جای آنکه قبل از فرا رسیدن عید یا مناسبت خاصی اسباب خوشحالی فراهم شود بالعکس غم خرید هدیه ای که در خور هدیه دریافتی از خانواده مقابل باشد جایگزین شادی می شود.

توصیه می شود در همان ابتدای رابطه هر دو خانواده توافقی صورت دهند که پیرامون ان کلا هدیه ای رد و بدل نشود و یا اینکه هدیه سنگین نباشد. این رسم و رسومات در جهیزه نیز تاثیر گذار بوده متاسفانه فرهنگ غلط جامعه در این است که اگر هر کسی تجملاتی تر باشد آبرو دار تر است و عموما این مشکلات همانطور که عرض شد در صورتی که دو خانواده از نظر سطح اقتصادی مطابقت نداشته باشند پیش می آید. و همینطور چشم روی چشم بندی، از همان ابتدای رابطه سعی کنید یا رسم و رسومات دست و پاگیر را توافقی کنار بگذراید یا اینکه رسم های یرا اجرا کنید که هر دو خانواده به یک میزان از عهده آنها برایند. و گرنه هدف چیزه دیگریست که ممکن است این رسومات دو طرف را از هدف اصلی دور کند. 

دریغ از یه لحظه عشق

قدیما هزار ساعت عشق بود و

یک بوسه یواشکی …

الان هزار ساعت بوسه علنی هست و

دریغ از یه لحظه عشق …


تاثیر سوسیس و پیتزا بر کبد

علت اصلی بروز کبد چرب ناشناخته‌است، ولی تعدادی از بیماری‌ها به عنوان علل زمینه‌ای شناخته شده‌اند. هفتاد درصد بیماران مبتلا به کبد چرب چاق هستند.

[​IMG]
به گزارش مرآت،شاید شما هم این را از بعضی شنیده باشید که می‌گویند کبدشان چرب شده است. فکر می‌کنید علت این قضیه چیست؟ علت اصلی بروز کبد چرب ناشناخته‌است، ولی تعدادی از بیماری‌ها به عنوان علل زمینه‌ای شناخته شده‌اند. هفتاد درصد بیماران مبتلا به کبد چرب چاق هستند.

دیابت و بالا بودن چربی‌های خون نیز از علل زمینه‌ای آن است. عوامل مختلفی که باعث تغییر متابولیسم در بدن می‌شوند، مثل کاهش ناگهانی وزن، سوء تغذیه، تغذیه وریدی و گرسنگی هم می‌توانند علت این مشکل باشند.

انجام بعضی از جراحی‌های شکم شامل برداشتن کیسه صفرا، برداشتن قسمتی از روده یا معده، جراحی روی لوزالمعده و مصرف بعضی از داروهای خاص شامل هورمون استروژن، کورتون (استروئیدها)، آمیودارون، تاموکسی فن، والپروات سدیم نیز از علل زمینه ساز کبد چرب هستند. در کودکان اختلالات مادرزادی شامل سوء جذب چربی‌ها، سیستیک فیبروزیس وبیماری ویلسون هم با کبد چرب همراه هستند.

به طور کلی می‌توان عوامل ایجاد این بیماری را چنین بیان کرد: رژیم غذایی نادرست، استرس درونی و نهفته، مصرف دارو بیش از حد معمول، مصرف لووستاتین‌ها و غذاهای فست فود مانند سوسیس، کالباس، سس، پیتزا و…

فکر نکنید شما از این بیماری در امانید. اکثر مبتلایان دارای علامت نیستند، اما گاهی فرد از درد شکم در ناحیه کبد احساس درد و پری کرده و به ندرت احساس ناراحتی در قسمت فوقانی و راست شکم و خستگی وجود دارد. گاهی هم به دنبال بررسی‌های اتفاقی آزمایشگاهی (مانند بررسی‌های استخدامی) کشف می‌شود.

در آزمایشات معمولا، آنزیم‌های کبدی افزایش یافته‌اند و در صورت شک به این اختلال اقدامهای بعدی برای کشف علت زمینه‌ای و بررسی سایر علل بیماری کبدی ضروری است. آزمایش‌های لازم برای قند و چربی‌های خون و همچنین برای ویروس‌های هپاتیت ضروری است. معمـــــولا با سونو گرافی، تجمع چربی در کبد نشان داده می‌شود.

اگر تمامی راه‌های منتهی به تشخیص میسر نباشد ونیز گاهی برای اثبات تشخیص، نمونه برداری از کبد و مطالعه میکروسکوپی بر روی آن لازم است، ولی گاهی نمونه برداری انجام نمی‌شود و بیمار به مدت ۶ماه تا یک سال از نزدیک زیر نظر گرفته می‌شود تا طبیعی شدن آنزیم‌های کبدی به دنبال درمان اختلالات زمینه ساز اثبات شود. برای درمان و بهبود کبد چرب باید اختلالات زمینه ای درمان شوند. در حال حاضر درمان بر روی مهار مشکلات طبی و اختلالاتی که زمینه ساز کبد چرب هستند، متمرکز است. داروهای جدید مختلفی مانند متفورمین برای درمان کبد چرب عرضه شده‌اند که تاثیر قطعی آنها ثابت نشده‌است.

ورزش روزانه و مصرف مرتب میوه و سبزیجات اثرات مفیدی بر روی این بیماری دارند. کاهش تدریجی وزن در افراد چاق لازم و مفید است، ولی کاهش ناگهانی وزن، این اختلال را تشدید می‌کند. در کبد چرب مقاومت به انسولین شایع بوده وداروهایی که مقاومت به انسولین را درمان می‌کنند مانند: متفورمین موجب بهبود آنزیم‌های کبدی می‌شوند. ویتامین ای با دوز ۴۰۰میلی گرم در روز باعث کاهش آسیب به سلول‌های کبدی و بهبود آنزیم‌های کبدی می‌شود، ولی چون با خطر افزایش بیماری‌های قلبی همراه است، مصرف دراز مدت آن توصیه نمی‌شود.

یادتان باشد کبد چرب در مراحل اولیه برگشت پذیر است اما اگر به آن بی توجهی شود ممکن است به سیروز و نارسایی کبد بینجامد. بنابر این بهترین روش برای مقابله با آن کم کردن تدریجی وزن با ورزش و اصلاح رژیم غذایی است

مختصات پیری

همه چیز های محدب مقعر میشوند مثل لپ و همه چیزهای مقعر محدب میشوند مثل شکم
همه چیزهایی که بالا هستند پایین می افتند مثل سینه و باسن همه چیزهایی که پایین هستند بالا میروند مثل فشار خون وکلسترول و قند
همه چیز هایی که سیاه هستند اگر هنوز نریخته باشند سفید میشوند مثل مو
همه چیزهایی که سفید هستند اگر هنوز نریخته باشند سیاه میشوند مثل دندان.
همه چیز هایی که تا به حال بلند می شدند دیگه بلند نمی شوند مثل قد و....
همه چیزهایی که بلند نمی شدند بلند می شوند مثل موی ابرو ، گوش ، دماغ

خلاصه بی ادبی نباشه روم به دیوار :در جوانی اول اطرافت را نگاه میکردی و بعد 
توپ در میکردی ولی زمان پیری اول توپ درمیشود بعد دورت رانگاه می کنی!!!

خلاصه رفیق از ما گفتن قدر جوونیت رو بدون

حرف هایم؟!

در ایران فقر یعنی یک حکومت دیکتاتوری، یعنی نبود تفریحات سالم،یعنی اختلاص سه هزار میلیاردی و مشکلات فرهنگی و روانی که هر روز عده ی زیادی از مردم را به جان همدیگه می اندازد. حالا واقعا میشود اختراع شدن موبایل ، عوض شدن ماشین ها و پیشرفت تکنولوژی را زندگی مرفه نامید ؟! لابد پراید ماشین مدل بالای شماست ؟ 
فروش کلیه را می شود آخرین گزینه برای ادامه زندگی دانست. این کار خیلی با فروش دستبند طلا ی یادگار پدر و مادر فرق دارد چرا که جان انسان با ارزش ترین دارایی در دنیا است که این فرصت برای هر نفر تنها یک بار به دست می آید. و در کشور ما که فقر وجود و ندارد و در حکومت انقلابی ما تقریبا از بین رفته است ، این فاجعه دردناک در این اجتماع فاسد به مردم یک فرصت دیگر برای زندگی می دهد .....


این روزها، چطور با تنهایی تا کنیم

این روزها تنهایی مشکل حادی است. جهان بیشتر و بیش از پیش به هم متصل شده است، اما بسیاری از مردم در داخل آن احساس تنهایی می کنند. در واقع، می توانید احساس تنهایی کنید، حتی اگر با اشخاصی زیادی در تعامل باشید.


این روزها، چطور با تنهایی تا کنیم


این روزها تنهایی مشکل حادی است. جهان بیشتر و بیش از پیش به هم متصل شده است، اما بسیاری از مردم در داخل آن احساس تنهایی می کنند. در واقع، می توانید احساس تنهایی کنید، حتی اگر با اشخاصی زیادی در تعامل باشید. می توانید احساس تنهایی کنید، حتی اگر تنها زندگی نمی کنید.

ممکن است الان احساس تنهایی نکنید، اما ممکن است بارها این احساس به شما دست داده باشد یا در همین لحظه دست دهد.


در اینجا نکاتی درباره مواجهه با تنهایی بیان شده است:


1. نسبت به خودتان خوشبین باشید

منفی بافی درونی می تواند شما را به کشتن دهد. اگر دائماً خودتان را زشت، مفلوک یا بی ریخت تصور می کنید، بنابراین برای شما بسیار مشکل است که با دیگران ارتباط برقرار کنید. باید نخست خودتان را بپسندید پیش از اینکه بتوانید دیگران را بپسندید.

درست است، شما ممکن است خصلت های منفی داشته باشید. اما می دانید؟ هرکسی همین طور است. پس به جای وجه منفی بر وجه مثبت تان تمرکز کنید. به روش خوشبینانه خود را تصور کنید.

اگر پی بردید که حذف تفکر بدبینانه دشوار است. آنگاه از قدرت «اما» استفاده کنید، برای مثال، باید به خودتان بگویید: « ممکن است زیباترین فرد جهان نباشم اما قلبی بخشنده دارم»


2. نگرشی قدردان داشته باشید

نعمت های خود را بشمارید و به خاطر آنها سپاسگزار باشید. بر جنبه های منفی زندگی تمرکز کردن آسان است.اما فراموش نکنید که جنبه های مثبتی زیادی هم وجود دارد. آنها را به یاد بیاورید و سپاسگزار باشید.

اما این موضوع چه ربطی به تنهایی دارد؟ بسیار خوب، اگر شما قدرشناس باشید، پس؛ آنگاه خوشحال خواهید بود که موجب جذب مردم به سوی شما خواهد شد. یک لحظه به این موضوع فکر کنید: ترجیح می دهید در کنار یک شخص غرغرو باشید یا یک شخص خوشحال؟


3. جنبه مثبت دیگران را ببینید

همچنان که باید تنها جنبه مثبت خود را ببینید، افزون بر این باید جنبه مثبت دیگران را ببینید. هرکسی نقایصی دارد ، اما همه نیز جنبه ی مثبتی دارند. تمرکز بر وجه مثبت را برگزینید. که ممکن است باعث شود به دیگران علاقه مند شوید و برقراری ارتباط با آنها برایتان ساده تر گردد.


4. برای دیگران کاری انجام دهید

اگر بیشتر در فکر خودتان هستید، بیشتر احتمال دارد که احساس تاسف و تنهایی کنید. برای مثال، ممکن است تصور کنید کسی شما را دوست ندارد یا به فکر شما نیست. بنابراین مهم است که توجه تان را از خودتان دور کنید.

شما می توانید برای دیگران کاری انجام دهید. این عمل می تواند به سادگی لبخند زدن به همسایگان و همکاران باشد. یا اگر به دعا معتقدید (چنانکه من معتقدم)، می توانید برای دیگران دعا کنید. اسم شان را ذکر کرده و برای خواسته هایشان دعا کنید. این ساده است اما می تواند خودتان و دیگران را شگفت زده کند.


5. عضو یک انجمن شوید

این مهم است که شما به یک انجمن به پیوندید جایی که مردم مراقب یکدیگر هستند. انجمن های مجازی کفایت نمی کند. شما باید در جهان واقعی عضو یک انجمن شوید. می تواند یک انجمن تفریحی باشد، سازمان اجتماعی یا هر چیز دیگری که مناسب شماست.

اگر از قبل دوستی دارید که عضو یک انجمن است، از او بخواهید که شما را به انجمن معرفی کند. اگر نمی خواهید، این شجاعت را به خرج داده، بروید و خودتان را معرفی کنید. نگاه مثبتی به خودتان و دیگران داشته باشید. موفق خواهید شد.


6. همیشه پیش قدم باشید

وقتی به یک نشست اجتماعی می روید، منتظر نباشید دیگران به شما توجه کنند. به جای آن پیش قدم شده و به دیگران توجه کنید. با آنها سلام و احوال پرسی کنید. صمیمانه به زندگی شان علاقه مند شوید.


اگر احساس تنهایی نمی کنید

ممکن است این مقاله را خوانده باشید و فکر کنید: « من احساس تنهایی نمی کنم پس این مقاله به درد من نمی خورد»

بسیار خوب، چه خوب! بنابراین وظیفه ای خواهید داشت: با یک شخص تنها دوست شوید، به او توجه کنید. او را از تنهایی دور کنید. ممکن است برای شما ساده باشد، اما هیچ نمی دانید که چقدر ممکن است برای شخص دیگری پیچیده باشد.

چه کسی می داند؟ ممکن است به زندگی شخص دیگری جان ببخشید!

برای زنی که فریاد می زد و فریادرسی نداشت!

مردان عزیز، بفهمید و درک کنید که مهمترین و اصلی ترین نگرانی شما، از زندگی در جامعه ای با شرایط ظلم به زنان و سلب آزادی آنان، باید این نکته باشد که "آزادی مردان، در گرو آزادی زنان است".
مگر می شود در کنار زنی افسرده، یک مرد بتونه خوشحال باشه؟ مگر می شود با زنی که بخاطر ترس از کتک و آبروریزی، گذشته اش رو از مرد پنهان می کنه بشه انتظار همفکری و همسری داشت؟ با زنی که نیازهای طبیعی جنسی و روحی و جسمیش سرکوفت شده چطور میشه از زندگی لذت برد؟ مادری که دچار افسردگی روحیه، کدوم مرد شاد و نرمالی رو میتونه تربیت کنه؟
مردان عزیز، بفهمید و درک کنید که در جامعه ای که زنان در موقعیت فرودست هستند، شما نمی توانید آزاد باشید؛ این مهمترین نکته ایست که نرینه های سنتی و مذهبی، توانایی فهم و درک آن را ندارند.



مردان عزیز، بیایید با تمام وجود، به زنان و حقوقشان احترام بگذاریم؛
در غیر اینصورت هرگز نمی توانیم، از تمام آرامش و لذت بی پایانی که بودن در کنار این موجودات عزیز به همراه دارد، بهره مند شویم
هم اکنون میلیونها مرد در کشورهای سنتی و عقب مانده ی مذهبی، از جو زن ستیزی حاکم بر جامعه دارن رنج می کشن؛ که اغلب خودشون هم نمیدونن این رنج ناشی از چیه؛ سردی و کمبودهای عاطفی رو با بیزاری دارن تحمل میکنن؛ دچار انواع اختلالات جنسی، افسردگی و انواع بیماریهای روحی هستند؛ همه و همه ناشی از بی احترامی آنها به زنان و نادیده گرفتن حقوقشان است


حجاب را برایشان اجباری کردند؛ حق طلاق را به دست مردانشان دادند؛
آنها را به دام محلل انداختند؛ هوودار می شوند؛ اگر شوهرانشان را ارضای جنسی نکنند، بعد از مرگ بهشت را نمی بینند؛ بدون رضایت و آگاهی شوهر، نباید از خانه بیرون روند؛ اگر بیرون رفته و خود را معطر سازند، زناکارند؛ به اراده ی خود نمی توانند شوهر کنند و عقد آنها باطل است؛ بزرگترین فتنه انگیزهای زمین هستند؛ از دنده ی چپ مرد خلق شده اند؛ کشتزار مردان هستند؛ به هر طریق ممکن در ارث بردن، نصف مرد سهم می برند؛ ناقص العقلند؛ ناقص الدینند؛ کتک زدن آنها در حالتی، مجاز و دروغ گفتن به آنها حلال است؛ بخاطر بوسه صد ضربه شلاق و بخاطر سکس سنگسار می شوند؛ و در آخر هم کمترین حق ممکن برایشان در نظر گرفته شده و در بهشت خیالی و موهومی ادیان سامی، باید به نزد شوهران سابق خود برگردند...
اینها ثمرات تلخی ست، که از کتبی که خود زنان، آنها را مقدسشان میپندارند، برایشان به جا مانده است

از مهر تا قهر


دنیا شبیه ِ چشم های ِ توست 
از مهر و قهرش
هیچ کس ، سَر در نیاورده ست ...

مقصر کیست؟؟


مقصر کیست؟؟

وقتی که دست آرزو کوتاه است آوای دعا بلند

وقتی عشق را در قالب میوه ای ممنوعه ،

به خوردمان دادی

مقصر کیست؟؟

وقتی بی کسی هایمان را در تعبیر خوابهای خوش آرزو کردیم!

مقصر کیست؟؟

وقتی طعم آغوشی گرم انگ نا نجیبی دارد

وقتی این همه تنهای را قرار است......تو پر کنی

چگونه از نوستالوژی پاکم عبور کنم

به وعده های نادیدۀ تو

تویی که به قهر دانه ای گندم

از بهشت برین ات راندیم!

                                                                            شعرازبابک فروهرb.p

زندگی دوباره!

اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم

دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت می کردم حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار بود و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده

در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمی شدم

پای صحبتهای پدر بزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد ، شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن می کردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم

با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند

با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی بیشتر می خندیدم

هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است

هرگز چیزی را نمی خریدم فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است . به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را به نمایش بگذارم

وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند هرگز به آنها نمی گفتم: بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور ، بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم

اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم


چرا دختران و پسران دوست می‌شوند؟

دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، می‌توان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطه‏ای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و..‌. ایجاد ‏شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.

مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار‌ پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می‌دهند خوش باشند. ازاین‌رو، به ازدواج با نگاه منفی می‌نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احسا‌سی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان‌پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.

وعده ازدواج

یکی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است که معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می کنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر رفاقت کرده و سعی می کنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده کنند. حقیقت امر این است که این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.

بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوکار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی که در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.

انگیزه جنسی

از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشکلات زیادی برای دختر که قربانی اصلی این رابطه است به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینکه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشکل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشکل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینکه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.

توھم قدرت و جاذبه

یکی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی کشد که متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.

پناه جویی به یکدیگر

دختران و پسران جوانی که در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد کسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران کمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن ھستند، خنثی می کند.

در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.

روابط آسیب زا

ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است که به دور از ھرگونه شناخت کافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می شود؛ ھمچون آتشی که ھرچه بیشتر به آن خوراک بدھند، شعله ورتر می شود.

نظر اسلام چیست؟

رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این‌گونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى می‌بیند و پایه‌هاى ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه به‌وجود می‌آید.

با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى ‌بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.

بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:

1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم به‌جای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم ‌صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه‌ بسا همین هم‌ صحبت ‌شدن‌ها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطه‌ورشدن در انحراف و فساد شود. به ‌هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت‌ کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.

2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفت‌وگو و نگاه‌هاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاس‌ها، به‌گونه‌اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‌وگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:

از گفت‌وگوهاى تحریک‌کننده پرهیز شود.

از نگاه‌هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود.

حجاب شرعى رعایت شود.

قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.

دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.

بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی

با در نظر گرفتن دیـدگاه فیـزیولوژیک، رابطه ی جنسی در نتیجه رشـد ویژگی های ابتدایی جنسی در افراد ایجاد می شود. به عبارت دیگر انسان ها زمانی که از نظر جسمی به رشد کافی میرسند، آمـادگی بـرقرای ارتبـاط جنسی را پیدا می کنند. (این دوران که بلوغ نام دارد، در خانم ها در سن 18 سالگی و در آقایون در سن 21 سالگی به آخرین مرحله ی خود می رسد.)
در طول 7 سـال ابتـدایی زنـدگی، نیروی جنسی در یک پسر
بچه در تمام قسمت های بدن او توزیع می شود. از 7 تا 14 سالگی، نیروی جنسی به اعضای جنسی منتقل می گردد ( در آقایون بیضه ها و در خانم ها تخمدان) در این زمان تفاوت های ظاهری میان جنس مذکر و مونث پدید می آید.

 


در مردان استخوان ها قدری درشت تر شده و بدن عضلانی تر می شود، و به تدریج تن صدای آنها تغییر پیدا می کند. البته باید توجه داشت که این تغییرات با گذر زمان تکمیل می شوند. شروع این تغییرات حاکی از ابتدای سن بلوغ است. پس از آن منی و به مثابه آن اسپرم تولید می شود، ولی اسپرم ها در این زمان به بلوغ کامل نرسیده اند. بر اساس پژوهش های پزشکی، محققین بر این باورند که اسپرم ها در سن 18 سالگی شروع به بالغ شدن می کنند و در سن 21 سالگی مرحله ی بلوغ آنها تکامل پیدا می کند. در این زمان رشد بیضه ها و غدد مترشحه داخلی بدن نیز به آخرین حد خود می رسد.
ارتباط میان غدد جنسی و غدد درون ریز
در ارگانیسم بدن انسان 7 غده مترشحه داخلی وجود دارد. هر یک از این غدد هورمون های متفاوتی را ترشح می کنند که پیام های مختلفی را به اعضای دیگر منتقل میسازند. این غدد مسئول تنظیم و تعدیل عملکردهای مختلف بدن از جمله رشد، فشار خون، دمای بدن، میزان کلسیم، شکر، فسفر، و از همه مهمتر عملکرد جنسی افراد هستند.

 

 

زمانی که هر یک از این غدد به نحوی قادر به نشان دادن واکنش درست از خود نباشند، بدن ممکن است با انواع و اقسام مختلف اختلالات مواجه شود. به همین دلیل است که برخی از افرادی که در غدد خود با اختلال روبرو می شوند، باید با استفاده از هورمون های مصنوعی نیازهای بدن خود را مرتفع سازند.
مهمترین غده درون ریز، غده هیپوفیز نام دارد. این غده توانایی آن را دارد که به کل غدد درون ریز شدت و یا کسرت عمل وارد کند. غده ی هیپوفیز همچنین از جمله مهمترین غده های جنسی نیز محسوب می شود.
غده معروف هیپوفیز که محور اصلی کنترل فعالیت های بیضه ای/تخمدانی است، کنترل کلیه ی تنظیمات جنسی در بدن خانم ها و آقایون را به عهده دارد.

 


در مردان این غده فعالیت های جنسی خود را از زمان بلوغ -یعنی درست وقتی که هورمونهایی را به منظور تحریک اعضای جنسی به خون می فرستد- کار خود را شروع می کند.
در خانم ها هم غده ی هیپوفیز در دوران بلوغ با ایجاد هورمون هایی که سبب تخمک گذاری در تخمدان ها می شوند، کار خود را شروع می کند. هر یک از تخمک ها حاوی هورمون های جنسی زنانه هستند که سبب ایجاد و گسترش خصوصیات زنانه در بانوان می شوند.
همه ی انسان ها در تمام طول زندگی خود دائماً در حال انتقال و تغییر شکل انرژی هستند. همه چیز در زندگی انسان ها شروع و پایانی دارد و رابطه جنسی نیز از این امر مستثنی نخواهد بود.
اندام های جنسی انرژی را تولید می کنند که باعث ایجاد تمایلات و گرایش های جنسی در افراد می شود؛ اما به منظور تولید یک چنین انرژیی، اندام های جنسی باید از منبع ذهنی تغذیه شوند. افکار و تصورات جنسی به عنوان مواد اولیه ی تولید اسپرم و انرژی جنسی محسوب می شوند.

 


زندگی یک انسان از تلفیق یک اسپرم با تخمک شکل می گیرد. تنها یک اسپرماتوزوئید (نطفه) این توانایی را دارد که یک انسان جدید خلق نماید. گفته می شود که در هر بار انزال، مردها چیزی در حدود میلیون ها اسپرم از دست می دهند.
در یک زمین کشاورزی زمانی که کشاورز تصمیم می گیرد دانه بکارد، بهترین انواع دانه ها را انتخاب می کند، زمین را به خوبی شخم می زند، و دو تا سه دانه می کارد –و نه میلیونها- و زمانیکه این دانه ها بزرگ شده و رشد کردند، از آنها استفاده کرده میوه هایشان را میخورد و زندگی می کند.

 


به عنوان مثال یک درخت لیمو را در نظر بگیرید. این درخت زمانی به مرحله تکامل خود می رسد که بتواند میوه های رسیده ی لیمو پرورش دهد. اما اگر کسی به این امر توجه نداشته باشد و میوه ها را پیش از رسیده شدن کامل از درخت بچیند، با این کار خود به رشد درخت صدمه وارد کرده و اجازه نمی دهد که درخت به رشد و تکامل نهایی خود برسد.

این امر در مورد ارتباط جنسی نیز صدق می کند. اگر فرد پیش از رسیدن به بلوغ کامل بخواهد از انرژی جنسی خود استفاده کند، به بدن خود صدمات جبران ناپذیری وارد می کند که در زیر نگاه کوتاهی به این مشکلات خواهیم داشت.

 

 

ارتباط جنسی و ورزش
اخیراً محققان از وجود نیروی جنسی باخبر شده اند و سعی می کنند تا از این نیرو بـهره گـرفته و آن را بــرای موارد دیگری ذخیـره کرده و به کار گیرند. در ورزش مشت زنـی، هـر مـربی کارآمدی در حیـن دوره ی آمـادگی، بـوکسور خـود را برای 90 روز از بـرقـراری ارتـباط جنسـی منـع مـی کند تا هم انرژی او بیشتر شود و هم بتواند مشتهای محکمـتری بـه حـریف وارد کند. در تیمهای فوتبال نیز بازیکنان از 3 روز قبل از انجام بازی به حومه شهر انتقال داده میشوند تا انرژی آنها بر اثر بـرقـرای رابـطه جنـسی تحـلیل نـرود.

 

 

در مسابقات قهرمانی جهان در سال 1986م. تیم ملی کشـور آرژانتـین از هـمه تیم ها مدت زمـان بیشتـری را در اردوی آمـــادگی به سر برد و نتـیجـه چه شد: بدون شـکست از مسـابقات بـیرون آمـدند. یـک گـزارش علمی اثبات می کند که: "تستـوسترون نقـش مهـمی را در شـکل دهـی رفتار افراد بازی می کند. این هورمن به عنـوان نوعی محرک شناخته میشود که در کلیه حالات فردی، از جمله عصبانیت و پرخاشگری نیز تاثیر گذار است."

 


بنابر گزارش فوق در یک بازی فوتبال به راحتی می توان تشخیص داد که کدام یک از تیمها برنده خواهند شد: "تیمی که در رگ های خونی بازیکنانش میزان تستوسترون بیشتری موجود باشد."
در "ناسا" که معتبرترین مرکز پژوهش های علمی جهان به شمار می رود، فعالیت های جنسی کلیه ی دانشمندانی که در آنجا مشغول به فعالیت هستند، تحت کنترل است تا پژوهشگران همیشه بتوانند در بهترین وضعیت مممکن ذهنی و جسمی قرار داشته باشند.

 


در گذشته مردهای یونان باستان تا سن 140 سالگی عمر می کردند. تا همین چند وقت قبل هم مردم به راحتی تا سن 90 سال عمر می کردند، اما این روزها به دلیل بروز پاره ای از مشکلات نظیر خودارضایی، آزار و اذیت های جنسی، غذاهای صنعتی، استفاده از هورمون های مصنوعی (که مصارف مختلفی دارند، نظیر: چاق کردن و بزرگ کردن زودرس جوجه ها و احشام) فرایند سالخوردگی از سنین پایینی (تقریباً 35 سالگی) شروع می شود.

 

در کل دنیا افراد انگشت شماری هستند که از نظر اقتصادی کنترل همه افراد را به دست گرفته اند. این افراد از قدرت رابطه جنسی نیز به خوبی اطلاع دارند؛ به همین دلیل کلیه ی امکانات موجود را فراهم می آورند تا ذهن انسان های دیگر را تنها به این امر متمرکز کرده، عقل را از سر آنها بپرانند و کاری کنند تا آنها مطابق میلشان عمل کنند. آنها به خوبی می دانند که انسان های کم عقل، سرشار از شهوت هستند، بر روی امیال جنسی خود هیچ گونه کنترلی نداشته و به راحتی میتوان آنها را مطیع خود ساخت.

 


تئوری های پوچ مدرن در مورد ارتباط جنسی
نوگرایانی که بر روی ارتباط جنسی تحقیق و بررسی می کنند، به سادگی به خود اجازه می دهند که قدرت و حق انتخاب جوانان را از بین ببرند. برخی از آنها مواردی نظیر "خود ارضایی" را به جوانان پیشنهاد می کنند.

کینسی، مستر و جانسون که به عنوان پایه گذاران مطالعات جنسی نوین شناخته می شوند بر این عقیده اند که یک جوان می تواند چندین مرتبه در طول روز خود ارضایی کند چراکه علم پزشکی هیچ گونه تاثیر جانبی خطرناکی را پیدا نکرده که مربوط به خودارضایی باشد.

 

 

آنها بر این باورند که اهمیت خود ارضایی به ویژه در زمان بلوغ که خصوصیات های زنانه و مردانه در افراد بروز می کند از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و به همان اندازه که در مردها اهمیت دارد برای خانم ها نیز مهم است.

این افراد حتی معتقدند که زن و مرد می توانند در طول زمان قاعدگی ، با هم ارتباط جنسی داشته باشند؛ اما پژوهش های علمی اثبات کرده اند که برقراری رابطه جنسی در زمان قاعدگی خطرناک و در عین حال زیان آور است چراکه در این زمان مواد مرده و فاسد از بدن زن خارج می شود که اگر آلت تناسلی مرد با این مواد تماس پیدا کند آنها را جذب کرده، خواص آن از طریق خون به سلول های عصبی مغز انتقال پیدا می کند و بر روی قدرت جنسی مرد تاثیر نامطلوبی می گذارد.

 

تعداد دیگری از این محققان معتقدند که برقراری ارتباط جنسی از راه مقعد بلامانع بوده و می تواند بر طبق توافق طرفین انجام پذیرد. در مقابل این ادعا باید اظهار داشت که هر یک از ارگان های بدن برای انجام دادن کار خاصی ایحاد شده اند و عملکرد مقعد نیز تخلیه مدفوع است.

 

 

افرادی که این کار را انجام می دهند به عضلات همکش و تنگ کننده ی باسن (Sphincters) خود آسیب وارد کرده و سبب بروز بواسیر و سایر عفونت های شدید روده و اثنی عشر می شوند. شایان ذکر است که برقراری یک چنین روابطی به عنوان عمده ترین عامل انتقال بیماری های جنسی از جمله ایدز در میان مردهای هم جنس باز تلقی می شود.
ارتباط خودارضایی با ضعف جنسی و انزال زودرس
مثالی که پیشتر در مورد زمین کشاورزی، درخت لیمو، و رسیدن دانه های لیمو برایتان بازگو کردیم را یک بار دیگر در ذهن مجسم کنید. ما در آن قسمت عنوان کردیم که اگر اولین برداشت پیش از رسیدن کامل میوه ها باشد، و کشاورز میوه های نارس را از درخت بچیند، عمر درخت کم شده، و توانایی باروری آن نیز به شدت کاهش پیدا میکند.

 

 

این امر در مورد حیوانات نیز صدق میکند به همین دلیل هم هست که دامپزشکان اهمیت بسیار زیادی برای این امر قائل هستند. باید بدانید که مطلب فوق در مورد انسان ها نیز صحت پیدا می کند. اگر آقایون شروع کنند به برقرای روابط زیاد جنسی با افرا مختلف، و یا پیش از رسیدن به سن 21 سالگی، خود ارضایی را تجربه کرده باشند -یعنی زمانی که اسپرم ها به بلوغ کامل نرسیده اند- این امر خلل جبران ناپذیری را به قوای جنسی شان وارد می کند و بعدها عواقبی را در زندگی جنسی شان به وجود خواهد آورد.

 

زمانی که مرکز فعالیت های جنسی به دلیل وجود مزاحمت هایی نظیر خود ارضایی و یا آزار و اذیت های جنسی نتواند به درستی رشد پیدا کند، اندوخته قوای جنسی از سن 35 سالگی به بعد رو به تحلیل می رود و این مورد نه تنها تاثیر نامطلوبی بر روی دستگاه تناسلی می گذارد بلکه عملکرد کلیه سیستم های بدن را نیز تحت الشعاع قرار می دهد: دستگاه هاضمه، گردش خون، عملکرد غدد مترشحه، سیستم عصبی و ...

 


این افراد به سرعت از سن 35 سالگی به بعد شاهد فرایند سالخورده شدن خواهند بود. خیلی زودتر از حالت طبیعی توانایی هایشان را از دست می دهند و متاسفانه خیلی سریع روانه گورستان خواهند شد. در چنین شرایطی ارگان های جنسیشان نیز دچار اختلالات مختلفی شده و انواع بیماری های گوناگون جنسی به همراه بیماری هایی نظیر اختلال سیستم عصبی و دگرگونی سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک و غدد درون ریز می شوند.
خودارضایی که از جمله نقص های فردی به شمار می رود، سبب ایجاد تصورات شهوانی در ذهن فرد می شود. در دراز مدت فرد عدم تمایل جنسی نسبت به جنس مخالف خود را پیدا می کند، از نظر ذهنی خسته می شود، و دچار ناتوانی های جنسی خواهد شد.

 


ساموئل اون ویر در بخش 9 کتاب خود با عنوان "ازدواج موفق" اینطور می نویسد که: "تصورات جنسی و تخیلات شهوانی سبب ایجاد ضعف جنسی و ذهنی می شوند. شاید در نگاه اول اینگونه افراد نرمال به نظر برسند و مانند افراد عادی تحریک پذیر باشند، اما زمانی که می خواهند با طرف مقابل ارتباط برقرا کنند و خواسته های او را براورده سازند، به سرعت ارضا می شوند، آلت تناسلی به حالت اولیه باز می گردد، در بدترین حالت ممکن قرار می گیرند، و دچار ناامیدی و افسردگی می شوند.

 

 

آنها در توهمات جنسی خودشان را غرق کرده اند که این توهمات هیچ ارتباط و یا شباهتی به دنیای واقعی ندارند. به همین دلیل هنگامیکه در شرایط طبیعی قرار می گیرند، نمی توانند از خود واکنش مناسب نشان داده و شکست می خورند. "ضعف جنسی-ذهنی ترسناک ترین تراژدی است که می تواند برای هر زن و یا مرد با احساس و با منطقی اتفاق بیفتد."

 


زمانیکه یک فرد جوان دست به خود ارضایی می زند، بازه زمانی، برای او هیچ اهمیتی ندارد و ترجیح می دهد که هر چه سریعتر خود را تخلیه کند. در علم روانشناسی این امر نهایتاً منجر به بروز عارضه ی انزال زودرس در فرد می شود. علاوه بر این، استمناء سبب انبساط عضلات اسفنکتر می شود که این عامل به نوبه ی خود موجبات انزال زودرس را بیش از پیش فراهم خواهد آورد.
از سوی دیگر نباید از این امر غافل شد که "ملاتونین" هورمون بی چون و چرای جوانی است. فرایند سالخوردگی مستقیماً به ترشح این هورمون در بدن بستگی دارد. این هورمون در زمان جوانی به وفور در بدن ترشح می شود و از سن 25 سالگی به بعد ترشح آن در بدن کاهش پیدا می کند.

 

خود ارضایی، به ویژه در زمان جوانی، باعث از دست رفتن میزان بسیار زیادی ملاتونین در بدن می شود. این امر غده ی کاجی شکلی که در بدن ملاتونین ترشح می کند را ضعیف کرده، خاصیت مغناطیسی موجود در این غده را کاهش می دهد و بطور کلی سبب کاهش طول عمر آن می گردد.

 


روابط جنسی نامشروع با افراد متعدد نه تنها از نظر فیزیکی مضرات بیشماری را در بردارد، بلکه می تواند از نظر روحی و ذهنی نیز بر روی افرادی که این کار ار انجام میدهند، تاثیرات نامطلوبی بگذارد. افرادی که در مکالمات محرک جنسی شرکت میکنند، کسانی که به خواندن مجلات محرک جنسی معتاد هستند، و کسانی که به تماشای فیلم های ضد اخلاقی جنسی گرایش دارند، مبحث ظریف و مطبوع رابطه جنسی را به صورت وحشیانه، به دور از انسانیت، و تنها با رضایت ذهنی با نکبت و بدبختی همراه می سازند. انسان ها باید یاد بگیرند که چگونه می توانند هوشمندانه زندگی کنند.

 

 

عواقب خودارضایی
با توجه به رویکرد نفسـانی-عـاطـفی رابـطه جنـسی، فـرویـد معتـقد است که رابطه جنسی محصول گردهمایی یک زن و یک مرد است کـه یـکدیـگر را دوسـت بـدارند و مکمل یکدیگر باشند.
به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند (بـه این دلیل که طرف دوم در این ارتباط وجود ندارد مگر در خیال). در حین خود ارضایی فرد اگر مرد بـاشــد، یک زن را در ذهن خود مجسم می کند و اگر زن بـاشد یک مرد را در ذهن خود مجسم کرده و با او وارد رابـطـه جنسی می شود.

 

 

در این حال خستگی چند برابر می شود، چرا که فرد هم از نظر جنسی از خود کار می کشد و هم از نظر ذهنی. تصویر شریک جنسی خیالی، مانند یک لوح در ضمیر ناخودآگاه فرد حک می شود و سبب بروز انزال های شبانه ناخواسته می شود. به این ترتیب که فرد هر چقدر بیشتر خود ارضایی کند، میزان این انزال های شبانه افزایش می یابد.
دمای خارجی بدن انسان 98 درجه فارنهایت است و دمای درونی آن 100 درجه فارنهایت. این دما در زمان خود ارضایی افزایش پیدا می کند. زمانیکه انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب در کیسه ی منی ایجاد می شوند، اما به دلیل خود ارضایی، کیسه ی حاوی منی خیلی زودتر از زمان مقرر تخلیه گردیده است.

 

 

فرایند طبیعی بدین گونه است که کیسه های منی سعی می کنند تا خود را پر کنند، اما از آنجایی که منی خیلی زودتر از بدن خارج شده، چیزی جز هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد جذب نخواهد شد. این هوا بعداً از طریق کیسه منی به سیستم لنفاوی انتقال داده می شود، سپس به مغز انتقال پیدا کرده و باعث ایجاد شک دمایی شده و فضای سردی را میان ماده ی مغزی و سلول ها ایجاد می کند و این امر واکنش نرمال ماده مغزی، سیستم عصبی و جسمانی را مختل می سازد.
کیسه منی می بایست به جای جذب هوا، اسپرم جذب کند، اما این امر مقدور نخواهد بود چراکه اسپرم ها قبلاً آزاد شده اند. علاوه بر این جذب هوا از جذب مایع خیلی ساده تر است.

 


ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان "یادگیری علوم فردی" در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: " در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند.

وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود.

این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود.

 

 

بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور 100% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را 100% محکوم می کنیم.
اسپرم ها حاوی رمز ژنتیکی DNA (اسید دی اکسی ریبونوکلئیکDeoxyribonucleic Acid)، RNA یا اسید ریبونوکلویک (Ribonucleic Acid)، آنزیم ها، کلسیم، فسفر، نمک های بیولوژیک، و تستوسترون می باشند. زمانیکه استمناء صورت می پذیرد، کلیه ی این اجزای حیاتی از بدن فرد بیرون کشیده می شوند و اگر فرد در دوران بلوغ قرار داشته باشد، امکان رشد کافی را پیدا نمی کند و نیرویی که در این مواد وجود دارد، جذب نشده و از بدن او خارج می شوند.
از آنجایی که میزان زیادی کلسیم به همراه منی از بدن خارج می شود، فرد احساس خستگی شدید در استخوان ها می کند و ممکن است دچار کوفتگی پا شود. لازم به ذکر است که استخوان های تنومند نشان دهنده ی میزان قدرت فرد هستند.

 

 

همانطور که می دانید گلبول های قرمز خونی و پلاکت ها در مغز استخوان تولید می شوند. فرد جوانی که خودارضایی می کند، اجازه نمی دهد که مایع مغز استخوان به خوبی شکل بگیرد و باید تا آخر عمر خود شاهد عواقب آن باشد.

زمانیکه فسفر بیش از حد طبیعی به واسطه خودارضایی از بدن خارج می شود، مشکلات عصبی از قبیل رعشه برای فرد ایجاد می شود. در زمان خود ارضایی لسیتین نیز از بدن خارج می شود که این امر سبب فرسودگی سیستم عصبی می شود و به مرور زمان موجبات بیحالی، ضعف اعصاب و نهایتاٌ مرگ تدریجی سلول های عصبی را فراهم خواهد آورد.

 

 

تئوری های پوچ محققان جنسی نوگرا
دکتر اسـپایـتک متخصص برجسته کالبد شناسی امریکایی و رئـیس جامعه عصب شناختی نیـویورک در کـتـاب خـود بـا عنوان "انرژی خالق" اظهار میدارد کـه جنـون هـای متفاوتی بـه واسـطه ی خـود ارضایی و آزار و اذیت های جنسی پدید خـواهد آمـد، چراکه مایـع مـغزی ابتـدا سـرشـار از لسیـتـین است و سپس بـواسطه انـزال غیـرمترقبه، از لسیتین خالی می شود. به همین دلیل ارگان ها بـه جـای آن باید از سایر بافت ها و اعصاب موجود در مغز استفاده کنند.
در هـر بار انـزال مـردها چیـزی در حـدود 300 تا 400 میـلیون اسپرم به همراه مقادیر زیادی انرژی از دست می دهند. واقعاً چه می شد اگر انسانها می دانستند که چگونه می توانند این انرژی را به جای خارج کردن از بدن، در بدن خود ذخیره نمایند؟! نتیجه حتماً انسانی شبیه به سوپرمن می شد!
پروستات غده ای است که دقیقاً در زیر گردنه ی مثانه قرار گرفته است؛ مایعی به رنگ سفید کدر و لزج ترشح می کند که به عنوان وسیله ای برای انتقال اسپرم ها به شمار می رود. این غده تقریباً در سن 21 سالگی به مرحله ی رشد کامل خود می رسد.

 

 

زمانیکه فرد پیش از رسیدن به بلوغ کامل (در مردان سن 21 سالگی) دست به خود ارضایی می زند، پروستات دچار ضعف و نقصان می شود و این امر سبب بروز اختلالات مربوط به پروستات در سنین چهل سالگی به بعد می شود.

این اختلال بدین شرح است که غده ی پروستات بزرگ شده، راه خروج ادرار را مسدود می کند و فرد برای تخلیه ی ادرار باید بالاجبار از سند پزشکی استفاده کند. این عارضه درست مانند وازکتومی، سبب ایجاد ناتوانی جنسی می شود.
بد نیست بدانید بچه هایی که پدر آنها خودارضایی می کرده، نمی توانند در سلامت کامل روحی و روانی به سر برند. آنها دارای بیماری های گوناگونی هستند چراکه از یک تخم نه چندان سالم بوجود آمده اند.

 


خود ارضایی همچنین در خانم ها هم دیده می شود و امری زجر آور و دردناک قلمداد می شود.
خود ارضایی سبب ایجاد ناتوانی جسمی و انزال زوردس می شود. این امر به وفور در میان مردهای سنین زیر 40 سال قابل مشاهده است.
ساموئل اون ویر در کتاب دیگر خود با عنوان " آموزش های بنیادین" در بخش "نوجوانی" اینطور نوشته است که: "جرم های خاموشی وجود دارند و پی آمدهای منفوری در پی آن گریبانگیر افراد می شود. اگر فرد مشکلات جنسی اش را مخفی نگه دارد، مرتکب گناه می شود. اگر در مورد مشکلات خود اطلاعات غلط بدهد نیز مرتکب جرم دیگری شده است."

 


"فسادی که به واسطه خود ارضایی ایجاد می شود، قابلیت ها و توانایی های مغزی را به طور کامل از بین می برد. افراد باید توجه داشته باشند که ارتباط تنگاتنگی میان منی و مغز وجود دارد. مغز برای منی از اهمیت ویژه ای برخودار است و منی هم برای مغز مهم است. مغز برای منی انرژی ایجاد کرده و سبب انتقال آنها می شود، منی هم ذهن را تصفیه کرده و اگر در جهت درست هدایت شود، توانایی های آن را ارتقا میبخشد."
"مطالعات فیلسوفانه ای که عمیقاً بر روی عملکرد غده های درون ریز متمرکز شده اند، بر این باروند که بدن طی فرایند خودانزالی انرژی بی شائبه ای را از دست می دهد. چه بسیار افرادی زیادی با چهره های زیبا بوده اند که در اثر انجام این کار زیبایی خود را از دست داده اند! چه بسیار مغزهایی که منحط و فاسد شده اند! و ... همه و همه ی این وقایع به دلیل آن است که انزال در شرایط و موقیعت و زمان مناسب انجام نپذیرفته."

 


"آمار و ارقام گویای این مطلب هستند که این روزها خود ارضایی در خانم ها و آقایون جوان بیش از پیش باب شده است. بیمارستان های روانی مملو از زنان و مردانی هستند که مغزشان به دلیل خودارضایی بیمار گشته. تیمارستان، مقصد نهایی فردی است که به خودارضایی اعتیاد پیدا می کند."
خودارضایی در خانم ها
خودارضایی در خانم ها نیز به چشم می خورد و این امر، هم دردناک است و هم زجر آور. برخی از مضرات در خانم ها و آقایون مشابه است: اختلال در رشد سیستم عصبی، مغز، خستگی، از دست دادن انرژی و سر زندگی، کاهش قدرت حافظه و عدم تمایل به جنس مخالف.

در خانم ها شاهد ناباروری نیز خواهیم بود. بدترین پی آمدی که در خانم ها می توان مشاهده کرد رفتارهای متعارض روانی-اجتماعی است.

خانم هایی که مرتکب این امر می شوند به مروز زمان نمی توانند با هیچ مردی ارتباط جنسی برقرار کنند چرا که به تدریج توانایی های اولیه جنسی خود را از دست میدهند. خانمی که خود ارضایی نمی کند، همچنان سرزندگی، زیبایی، برق چشمان، و توانایی جذب بالای خود را حفظ خواهد نمود. خانم ها باید از مشاهده ی تصاویر محرک جنسی خودداری کنند، در مکالمات مبتذل شرکت نکنند، و فقط با افراد شایسته ارتباط دوستی برقرار کنند.

 

 


چگونه می توان از خودارضایی دست کشید؟
پیش از هر چیز باید بدانید که افراد زیادی به مراکزی که به این منظور دایر شده، مراجعه کرده و حتی در موارد خیلی حاد و پیشرفته نیز موفق به جلوگیری از این عمل غیر اخلاقی شده اند. چرا شما یکی از آنها نباشید؟
باید یاد بگیرید که چگونه می توانید جلوی خود ارضایی را با استفاده از تکنیک هایی که در جلسات آموزشی به شما تعلیم داده می شود، بگیرید. در اغلب این جلسات مشاور سعی می کند تا ضمیر ناخودآگاه بیمار را به کار اندازد.
در این جلسات به شما آموزش می دهند که تمایلا خودارضایی به عنوان یک عینینت درونی هستند که به ذهن شما حمله ور می شوند. شما باید در مقابل آنها ایستادگی کرده و اجازه ندهید که به درون ذهنتان نفوذ کنند.

 

 

در ابتدا شاید انجام این کار قدری دشوار باشد و این توانایی را نداشته باشید که فکرتان را بر روی چیز دیگری متمرکز کنید؛ اما با تلاش به راحتی می توانید آنرا تحت کنترل خود در آورید. شما به راحتی قادر خواهید بود آنرا به طور کامل از زندگی خود حذف کنید. اگر فرد در گذشته دائماً خودارضایی می کرده و سپس این کار را متوقف کند، خودش متوجه تغییرات بوجود آمده در زندگی اش خواهد شد و می تواند مقادیر زیادی انرژی و توانایی های ذهنی اش را ذخیره کرده و بدون احساس هیچ گونه ترس و واهمه ای با حقایق زندگی روبرو شود.


سایر راههای جلوگیری:
عادات سالم را در خود تقویت کنید: از تصاویر محرک جنسی اجتناب کنید، به جوک های مبتذل گوش ندهید، دوستان سالم برای خود انتخاب کنید و از پوشیدن زیر پوش های تنگ و چسبان خودداری نمایید.
-از مصرف بیش از اندازه ی گوشت گاو، به ویژه در وعده غذایی شام خودداری کنید.

-مصرف یک وعده غذای حیوانی آن هم در نهار کافی است.

غذایی برای کاهش درد قاعدگی

پژوهش‌های تازه از تاثیر فوق‌العاده کلسیم و ویتامین‌D در پیشگیری از ابتلا به علا‌یمی که پیش از قاعدگی،زنان را گرفتار می‌‌کند و به آن<نشانگان پیش از قاعدگی> می‌گویند، خبر می‌دهند....

روزهای قاعدگی را با شیر، پنیر و کلم بروکلی بگذرانید

اخیرا پژوهشگران دانشگاه ماساچوست پس از مطالعه مفصلی بر روی ۳۰۰۰ زن اعلام کرده‌اند که رژیم غذایی سرشار از کلسیم و ویتامین D می‌تواند در کاهش بروز علایم این نشانگان موثر واقع شود.

محققان اعتقاد دارند افرادی که در رژیم غذایی خود به مقدار کافی از غذاهای حاوی ویتامین D و کلسیم مانند شیر و پنیر و سایر لبنیات و همچنین جوانه‌ها و کلم بروکلی استفاده می‌کنند، دچار کمترین میزان علایم این بیماری می‌شوند. از نظر این محققان، دلیل کاهش علایم نشانگان پیش از قاعدگی توسط مواد مزبور، افزایش سطح هورمون‌های زنانه مثل استروژن و در عین حال کاهش پروژسترون است.

دکتر الیزابت جانسون، مدیر این تیم تحقیقاتی، درباره نتایجی که از این پژوهش به دست آمده، می‌گوید: <در این تحقیق، مشخص شد کسانی که دریافت روزانه کلسیم و ویتامین D آنها در حد ایده‌آل و یا بالاتر از حد طبیعی است، کمتر از سایرین دچار علایم پیش از قاعدگی می شوند.

لابد می‌دانید که نشانگان پیش از قاعدگی یا‌پی.ام.اس یکی ازشایع‌ترین بیماری‌های زنانه دنیاست. در ایران البته آمار دقیقی از این بیماری در دست نیست اما آمارهای امریکا حاکی از آن است که ۴۰ تا ۶۰ درصد زنان این کشور (و طبیعتا چیزی نزدیک به همین درصد از خانم‌های سایر کشورهای دنیا) بین سنین ۱۲ تا ۵۰ سالگی از این بیماری رنج می‌برند.

اگرچه علایم این بیماری با افزایش سن، شدیدتر می‌شود اما برای دختران جوان و نوجوان نیز، این عارضه می‌تواند کاملا آزاردهنده و دردسرساز باشد. این بیماری معمولا در حول و حوش روزهای قاعدگی اتفاق می‌افتد. علایمش کاملا متنوع و متغیر است اما برخی از شایع‌ترین علایم و نشانه‌هایش عبارتند از: دل درد، ناپایداری خلقی، تحریک پذیری، تنش عصبی، سردرد، افزایش اشتها، تپش قلب، ضعف، سرگیجه و غش، افزایش وزن، ورم دست و پا، تورم و حساسیت پستان‌ها، میل شدید به شیرینی‌جات، احساس ورم و نفخ شکم، افسردگی، ضعف حافظه و بیخوابی.

دکتر الیزابت جانسون، مدیر تیم تحقیقاتی دانشگاه ماساچوست، خاطر نشان می کند که: یافته‌های ما حاکی از آن است که برای کمک به افرادی که به شدت از سندرم پیش از قاعدگی رنج می برند، می‌توان از مکمل‌های دارویی این دو ماده ضروری ( یعنی کلسیم و ویتامین D ) استفاده کرد و رژیم غذایی را در جهت تامین این منابع ضروری تغییر داد.

جالب است که با آغاز دوره این بیماری و ورم ناشی از آن، احساس چاقی به مبتلایان دست می‌د‌هد و به همین دلیل، به رژیم‌های موقت غذایی روی میآورند. اما با برطرف شدن این دوره، دوباره پرخوری شروع می‌شود و در عوض، برای کم کردن این اشتهای کاذب، می‌روند سراغ داروهای لاغری. این چرخه تغذیه‌ای را در اغلب مبتلایان نشانگان پیش از قاعدگی می‌شود سراغ گرفت.

و جالب‌ترین نکته در خصوص نشانگان پیش از قاعدگی، این است که رژیم غذایی اغلب مبتلایان به این بیماری شبیه همدیگر است. اکثرشان غذاهای آماده، غذاهای چرب، محصولات لبنی و مواد کافئین دار را زیادتر مصرف می‌کنند و کمتر به سراغ غذاهای طبیعی و سالم می‌روند؛ به همبرگر، سیب‌زمینی سرخ کرده، چیپس، نوشابه‌های کولادار، انواع بیسکوییت و شیرینی‌جات و بخصوص شکلات، ماکارونی و برنج شدیدا علاقه‌مندند و از طرفی برای حفظ تناسب اندامشان هم گهگاه بعضی از وعده‌های غذایی‌شان را کاملا حذف می‌کنند و در عوض، هر از گاهی هم حسابی در خوردن زیاده روی می‌کنند.‌

دردهای قاعدگی و راههای کاهش درد

سرتان درد می‌گیرد،احساس خستگی دارید و فکر می‌کنید معده‌تان نفخ کرده است.به هر صحبتی که با آن موافق نباشید،واکنش نشان می‌دهید و زود عصبانی می‌شوید و اگر کسی ناراحت‌تان کند، می‌زنید زیر گریه.بعد از این ناراحتی‌ها هم به جای اینکه قهر کنید خودتان را در اتاقی حبس می‌کنید، شروع می‌کنید به خوردن،حتی چیزی بیش از معمول غذا می‌خورید.اگر جوابتان مثبت است احتمال دچار علایم پیش از قاعدگی شده‌اید.همه این علایم همان علایم پیش از قاعدگی است که در اغلب زنان پیش از شروع قاعدگی شروع می‌شود.محققانمعتقدند،فرضیه‌های گوناگونی مثل نامتعادل بودن استروژن و پروژسترون، کمبودهای ویتامین و افزایش بیش از حد پروستاگلنوین‌ها در بروز این علایم نقش دارند.سردرد،خستگی،درد قسمت تحتانی پشت،بزرگی و دردناک شدن پستان‌ها واحساس پری شکم از نشانه‌های نشانگان پیش از قاعدگی است.بی‌قراری،تحریک‌پذیری عمومی و تغییرات خلق و خو،ترس از بی‌اختیاری و از دست دادن کنترل،پرخوری و حملات کوتاه مدت گریه از جمله علایمی است که زنان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.البته ممکن است علایم در زنی با زن دیگر و در یک دوره قاعدگی با قاعدگی بعدی کمی متفاوت باشد.زندگی پراسترس با شدت این علایم ارتباط دارد.  

 


چگونه با این تغییرات تطابق پیدا کنم؟


زنان می‌توانند با تعیین زمان قاعدگی،روزهای قبل از قاعدگی را که ممکن است دچار این علایم شوند مشخص کرده و در این روزها با انجام ورزش و تکنیک‌های انبساط فکری بر مشکلات این دوره غلبه کنند.برنامه‌های زندگی خود را طوری تنظیم کنند که در این دوران بیشتر بتوانند استراحت کنند و پروتئین بیشتر و قند و نمک کمتر مصرف کنند.مصرف غذاهایی مانند غلات سبوس‌دار،آجیل و سبزی‌های سبز طی این دوران در کاهش علایم کمک کننده است.هرگز نباید سیگار بکشند و الکل مصرف کنند و در مواردی که علایم شدید است از داروهایی که پزشک تجویز کرده مصرف کنند.


هر ماه آزارم می‌دهددرد قبل از قاعدگی یا دیسمنون،دردی است که علت مرضی ندارد.این درد گاهی موجب غیبت از کار و یا ناکارایی می‌شود.این درد عارضه شایعی است که تعداد زیادی از دختران و زنان با نزدیک شدن به دوره قاعدگی از آن وحشت دارند.به نظر می‌رسد انقباضات دردناک که ناشی از مقدار موادی به نام پروستاگلندین‌ها باشد که موجب انقباض عروق و رحم می‌شود.اضطراب و تنش‌های عصبی در بروز این حالت موثر است.با بالا رفتن سن،شدت درد بیمار عموما کمتر می‌شود و اغلب بعد از زایمان بهبود پیدا می‌کند.انقباضات با شروع خون‌ریزی کمتر می‌شود. گاهی لرز،تهوع و استفراغ و درد بالای ران‌ها حتی تا روزهای پایانی قاعدگی وجود دارد.در مواردی که درد بسیار شدید و غیرقابل تحمل است بهتر است از سوی یک متخصص زنان بررسی و معاینه شود، چون ممکن است به علت تنگی گردن رحم و بعضی بیماری‌های دیگر باشد.

رعایت نکات زیر به شما کمک می‌کند تا حدود زیادی آرامش پیدا کنید:
 
1) در خوردن غذا زیاده‌روی نکنید.از خوردن غذاهای بسیار شیرین و پرنمک بپرهیزید.در غیر این صورت احساس بی‌حالی می‌کنید.به جای خوردن غذاهای حجیم و زیاد،بیشتر از میوه و سبزی استفاده کنید
 
2) ویتامین مصرف کنید.بسیاری از بیماران وقتی انواع ویتامین مواد معدنی به مقدار مناسب دریافت می‌کنند کمتر دچار گرفتگی‌های عضلانی می‌شوند.استفاده از کلسیم و موادمعدنی دیگر می‌تواند اثرات خوبی در کاهش درد این دوران داشته باشد.
 
3) کافئین نخورید.کافئین موجود در قهوه،چای و نوشابه‌های گازدار حاوی کولا و شکلات می‌تواند منجر به عصبانیت شده و دردهای قاعدگی را تشدید کند.
 
4) خود را گرم کنید.گرما جریان خون را سرعت می‌بخشد و به عضلات استراحت می‌دهد که این کار برای ناحیه لگنی بسیار مهم است.چای داغ و استفاده از کیسه آب داغ و تشک حرارتی در شکم در کاهش درد موثر است.
 
5)  قدم بزنید.به ویژه قبل از شروع قاعدگی پیاده‌روی درد قاعدگی را کمتر احساس می‌کنید و تحمل درد کمی راحت‌تر می‌شود.
 
6) از داروهای مسکن کمک بگیرید.استفاده از استامینوفن برای تسکین دردهای گرفتگی عضلانی مفید است.البته قبل از آن می‌توانید با پزشک مشورت کنید.شاید پزشک داروی موثرتر و بهتری را برای کاهش دردتان توصیه کند.
 
7) فعالیت‌های عادی و روزمره خود را قطع نکنید،بلکه کارهای خود را کمی سبک‌تر کنید،زیرا مشغولیت ذهنی درد را تسکین می‌دهد.
 
8) با تجویز پزشک قبل از شروع انقباضات و زمان احتمالی شروع درد هر چهار ساعت یک بار مسکن مصرف کنید.در صورت لزوم ممکن است پزشک برایتان داروی ضد انقباض و آرام‌بخش و ضد تهوع هم تجویز کند.
9) قدم بزنید.ورزش و پیاده‌روی قبل از شروع قاعدگی بسیار موثر است.تمرین‌های کشتی یوگا در خلال قاعدگی می‌تواند سودمند باشد.قدم زدن علاوه بر اثرات جسمی در کاهش درد،موجب احساس آرامش و کاهش استرس هم می‌شود که این می‌تواند در تسکین درد روشی خوب و موثری باشد.

مضرات قند و شکر کمتر از چربی نیست


محققان می گویند قندها می تواند بسیار مضرتر از چربی ها باشد. چربی های غذایی برخلاف آنچه فکر می کنیم

منشا چاقی و ابتلا به امراضی نظیر ناراحتی های قلبی عروقی و بیماری های حاد نیست بلکه در حقیقت قندها مسببان اصلی هستند.  
در واقع قندها بر انسولین تاثیر می گذارند. قندها میزان انسولین را افزایش داده و سبب بروز دیابت می شوند. در ضمن قند فعالیت کبد را نیز افزایش می دهد و می تواند خطر ابتلا به بیماری آلزایمر، برخی سرطان ها و بیماری های حاد را افزایش دهد. دلایل علمی زیادی وجود دارد که اثرات مضر مصرف زیاد قند و شکر را بر سلامت انسان نشان می دهد. بسیاری از این شواهد، علمی و اثبات شده هستند و تردیدی درباره آن ها وجود ندارد. موارد زیر فهرستی از اثرات ناخوشایند مصرف زیاد این دو ماده، بر سلامت است:

_ دستگاه ایمنی بدن را تضعیف می کنند، در نتیجه دفاع بدن را در مقابل میکروب ها و عوامل بیماری زا کاهش می دهند.

_خطر بیماری قلبی را افزایش می دهند.

_تری گلیسیرید خون را بالا می برند.

_کلسترول بد خون و کل کلسترول را افزایش می دهند.

_کلسترول خوب خون را پایین می آورد.

_در جذب کلسیم و منیزیم تداخل ایجاد می کنند.

_در ایجاد استئوپروز( پوکی استخوان) نقش دارند.

_قند خون را بالا می برند، در نتیجه در ابتلا به دیابت موثرند.

_باعث ابتلا به چاقی می شوند.

_ موجب پوسیدگی دندان ها می شوند.

_ بیماری های لثه را بدتر می کنند.

_ترشح اسید معده را افزایش می دهند.

_خطر بیماری های التهابی روده را افزایش می دهند.

_ با کمبود مس در بدن ارتباط دارند .

_احتمال چسبندگی پلاکت های خون به یکدیگر را بالا می برند.

_ با احتمال افزایش فشارخون، ارتباط جدی دارند.

_ بر کار کلیه ها تاثیر نامطلوبی دارند، در نتیجه باعث باقی ماندن مایعات اضافی (ادم) در بدن می شوند.

_ از علل ایجاد آلرژی غذایی هستند.

_ سرعت تشکیل رادیکال های آزاد در خون را افزایش می دهند.

_میزان چربی کبد را افزیش می دهند.

_ با حالاتی مثل افسردگی، سردرد(میگرنی)، اضطراب، اختلال تمرکز و بیش فعالی، خصوصا در کودکان ارتباط دارند و مقدار آدرنالین خون کودکان (مرتبط با اضطراب) را بالا می برند.

_حملات افت قند خون را موجب می شوند.

_غذای اصلی سلول های سرطانی در بدن هستند.

به مناسبت (14) فوریه روز ولنتاین

مغرورم...
اما اگر دل بدهی...
غرورم را فرش زیر پایت میکنم!

خودخواهم...
اما اگر دل بدهی...
تمام خواسته هایم در تو خلاصه میشود!

پیچیده ام...
اما اگر دل بدهی...
برایت تبدیل به یک جمع ساده میشوم!

لجبازم...
اما اگر دل بدهی...
آتش میزنم هر آنچه با تو سر لج دارد!

آری!
تمام اینها هستم!
ولی اگر تو دل بدهی....

میشوم یک بانوی عاشق...
همان که همه آرزوی داشتنش را دارند!!!

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

عشق گاهی...
ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻣﯽ شود!
ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭش، را نداری...
ﻣﯽ ﺧﻮﺍبی ...
پری دریایی، ﻣﯽ ﺑﯿنی!
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮی...
ﻫﻮﺍﯼ ﺍﺗﺎقت، ﺧﻔﻪ ﺍت ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
ﻣیدانی ، چه می گویم...
ﭼﻨﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ، خاطرات ﺭﺍ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ کم کم ،ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ 
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ تو...
بلکه ، ﺑﻪ ﺍﻧﮑﺎﺭ خودم!
ﻭﻟﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ گاه گاه، ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﻣﯽ ﺑﺎﺭﻧﺪ ...
ﺳﮑﻮتی، ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻓﺸﺮﺩﻩ ...
ﺧاطرات ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ،
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺗﺎ، صداها 
ﺳﮑﻮﺕ ﺷﻮﻧﺪ...

نیازمند

چون بسیاری از ما برای خود کم وقت می‌گذاریم و خود را کشف نمی‌کنیم، به بیرون از خودمان و توجه دیگران نیازمند می‌شویم. به همین دلیل، نمایش دادن در میان ما بسیار جاری وقدرتمند است، چون در مورد خود نمی‌توانیم پنجاه صفحه بنویسیم، از انتقاد حتی انتقادی ملایم، خشمگین می‌شویم، چون احساسی بار می‌آییم و بنابر‌این ضعیف هستیم، اعتماد به نفسمان کم است.
عموما ظاهر خود را می‌آراییم و در مخزن باطن ما، سه قفله باقی می‌ماند. افراد ضعیف جامعه ضعیف را به ارمغان می‌آورد.در برابر کم حرف زدن و کم قضاوت کردن، فکر و دقت قرار می‌گیرد.ارزش هر انسان مساوی با مقدار زمانی است که برای فکر، کشف خود و خلاقیت اختصاص می‌دهد.
سکوت فراوان بهترین فرآورده کم قضاوت کردن است. در این مسیر، محتاج کتاب خواندن، گفت‌و‌گو و مناظره هستیم. با آگاهی و دانش می‌توان انسان بهتری بود و به همین دلیل، نیازمند آموزش هستیم.

دوره بچگی!


اون زمونا که بچه تر بودیم وقتی که به


"اَللّهُمَّ اغفِرلی کُلُ ذَنب اَذنَبتُه"


دعای کمیل می رسیدیم، باران بود که می بارید...


این روز ها که سنمون بالاتر رفته و قاعدتاً باید آدم تر شده باشیم ،


اگر حال دعایی باشد!، دیگر


"کَیف تُؤلمُه النّار"


هم تکانمان نمی دهد...!

تک فرزندی !

اکثر زوج های جوان ترجیح می دهند که یک بچه داشته باشند، زیرا که معتقدند همیشه کیفیت مهم تر از کمیت است و تک فرزندی باعث می شود تا کودک بهتر رشد کند و خانواده تمام توجه خود را به تنها فرزندشان معطوف می کنند و سعی می کنند آن را به بهترین نحو رشد و ارتقا دهند.
اما به این سوال برمی خوریم که آیا این طرز تفکر درست است؟ متاسفانه خودم درگیر این مشکل هستم واقعا گفتنش سخته از معایبش تنها ماندنه که تنهایی فوق العاده عذاب آور است.

تک فرزندی هم معایب و ویژگی های مثبت خودش را دارد که در این مقاله به بررسی این ویژگی های مثبت و منفی پرداختیم:
● جامعه تک فرزندها
بسیاری از تک فرزندها نمی توانند
 ناامیدی ها و فشارهای روانی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آنکه قصد و غرضی در کار باشد، این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مساله ای رنجیده خاطر شوند، این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساسات شان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. در ضمن، در هنگام طلاق و جدایی والدین، تک فرزندان، بیشتر تحت تاثیر مشکلات روانی قرار می گیرند. کودک تک فرزند در خانواده ای رشد می کند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کند. هر دوی این عوامل، نقشی مهم در پرورش کودکان تک فرزند دارند. کودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب می شود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگ شدن در خانواده های تک فرزند چنان است که کودک می گوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم. هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله ای را که دوست دارم، تصاحب کنم. کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی می کنند، احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند.
عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانواده ای است که فقط شامل افراد بالغ است. این کودکان پیش از زمان معمول، سخن گفتن را آغاز می کنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار می کنند، به گونه ای که تحسین و تعجب دیگران را برمی انگیزند. کودکان خانواده های تک فرزند معمولا بلوغ زودرس دارند. بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسایلی مواجه می شوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسایل و دیدگاه های خود را به راحتی بیان می کنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول می شوند و از کار کردن خجالت نمی کشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا می گذارند.
● معایب تک فرزند بودن
یکی از معایب تک فرزند بودن، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمی کنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید.اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده رو به رو شود یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.
تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن می شود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسوولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچ گاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمی آیند، با او مخالفت نمی کنند و همواره تسلیم خواسته های او می شوند تا از این طریق مانع ناراحت شدن او شوند. این والدین می گویند فرزندمان هم مثل ما دوست ندارد ناراحت شود بنابراین با هم معامله می کنیم تا هیچ یک از ما آزار نبیند. حمایت بیش از حد این والدین، فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت می کند. هرچه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویارویی با مشکلات کاهش می یابد و از این رو بسیار شکننده و آسیب پذیر می شود. در چنین روابط حساس و پر اضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل می گیرد، محروم می ماند. در خانواده های تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس می کنند نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. پس ناگزیر به مراعات یکدیگر هستند.
متاسفانه 
ساختار اجتماعی و فرهنگی خانواده ها در عصر حاضر به گونه ای است که آمادگی لازم در کودکان برای برقراری ارتباط با محیط هایی خارج از منزل به وجود نمی آید و کودکان با اکثر محیط های اجتماعی بیگانه و ناآشنا بوده و در برقراری ارتباط جدید احساس ضعف می کنند. این مساله می تواند مشکلاتی مانند استرس و نگرانی در کودک، امتناع از رفتن به مدرسه و یا فرار از مدرسه و نیز مجبور کردن والدین برای ماندن در کنار او و در محیط مدرسه را در پی داشته باشد.
● تک فرزندی، مزایا و معایب
▪ مزایا
هزینه کمتر برای خانواده، کنترل راحت تر تک فرزند، صمیمیت عمیق والدین با تک فرزند، آرامش خانه (فرزند دیگری نیست تا با ناسازگاری آنان آرامش خانه از بین برود)، احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتر با تک فرزند به جهت رسیدگی بیشتر به او.
▪ معایب
وابستگی شدید والدین به تک فرزند (این وابستگی سبب اضطراب تک فرزند می شود وهمیشه نگران است که اگر صدمه ای به او برسد، والدین دچار لطمة روحی شدید خواهند شد)، حساسیت فراوان والدین دربارة رفتار وگفتار تک فرزند که او را به رفتار و گفتاری نامطلوب می کشد و لوس می شود، مراقبت بیش از حد والدین که استقلال تک فرزند را به خطر می اندازد، وابستگی شدید تک فرزند به والدین که مانع دوست یابی او در ارتباط با همسالان می شود، تأثیر منفی بر رشد تک فرزند به جهت نبودن رقابت بازی یا درگیری با برادر یا خواهر، تسلیم پذیری والدین و عدم مخالفت با تک فرزند که سبب شکنندگی و آسیب پذیری در آینده می شود و نمی تواند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کند، برخورد بزرگانه با کودک (این کار سبب می شود جلوی بچگی کردن او گرفته شود)، ارتباط کمتر با همسالان، به جهت نبودن برادر و خواهری در منزل از ایجاد ارتباط با همسالان خجالت می کشد.

فراموش کردن معشوق را تمرین کنید

1- به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است.
2- بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود، از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.

3- به زن و فرزندان او فکر کنید و قبول کنید که همسر او هم زنی مثل شماست که آرزو دارد، تنها مالک قلب و وجود همسر خود باشد؛ بنابراین خودتان را فریب ندهید و بگذارید وجدانتان او را به زندگی واقعی اش برگرداند.

4- فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.

5- خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشده است، هر چند شما در عشق شکست خورده اید اما هنوز مردان شایسته ای زیادی هستند که ممکن است در مسیر زندگی شما قرار بگیرند و خواهان ازدواج با شما باشند.

6- خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان مجردم» و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.

7- اینکه طرف مقابل، شما را با وجود همه عشقی که به او داشتید رها کرد، به این معنی نیست که شما جذاب و دوست داشتنی نبوده اید؛ آنچه که اتفاق افتاده، فقط و فقط به این معنی است که به شما فرصت دوباره ای داده شده که همسری بیابید که درست به همان اندازه ای که شما دوستش دارید، شما را دوست داشته باشد و برایتان ارزش قائل شود.

8- درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.

9- کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستندکه در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.



10- با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.

11- زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید وگرنه نمی توانید فردی را که بعدها قرار است به زندگی تان بیاید، شاد کنید.

12- همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.

13- یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید.

14- به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت.

15- از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.

16- به هیچ عنوان برای فراموش کردن فرد قبلی به فرد جدیدی متوسل نشوید. برای آنکه دوباره بتوانید با شیوه ای صحیح و منطقی به کسی دل ببندید، به گذشت زمان نیاز دارید. دل بستن به یک فرد جدید برای فرار از دلبستگی قبلی، کار منصفانه ای نیست. بگذارید به مرور زمان آدم هایی در زندگی تان پیدا شود که اگر به آنها فرصت بدهید، برایتان احترام و ارزش زیادی قائل می شوند.

17- از اشتباهاتتان درس بگیرید و وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی، یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیرات خودتان را در رابطه قبلی بپذیرید و سعی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.

نکات طلایی

* کسی را که شما فقط برایش یک سرگرمی اوقات فراغت هستید، به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.

* وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی گذارد، تلف نکنید.

* اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید؛ فقط در مورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچ کسی ارزش این همه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

* یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از انجام کارهایی که شما را به یاد او می اندازد، پرهیز کنید.

* اشکالی ندارد اگر گاهی احساس ناراحتی و تنهایی کنید. گاهی اوقات حتی گریه ممکن است حالتان را بهتر کند. مهم این است که در این روند، هر روز حالتان بهتر از روز قبل باشد.

* زمان بهترین داروست؛ این را به خاطر داشته باشید.

* تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام های قبلی را چک نکنید.

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که هر چند فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلا دلیلی ندارد که به خاطر دلبستگی و عادت، تن به هرگونه رابطه، بی احترامی و بی محبتی بدهیدو به دیگران اجازه دهید هر طور که می خواهند، با شما رفتار کنند. شما لایق بهترین ها هستید! این را همواره به خاطر داشته باشید.

روش ساده برای پاک کردن گذشته تلخ از ذهن

با جرات می‌شود گفت در همه جای دنیا کسی وجود ندارد که تا به حال اتفاق و خاطره‌ای بد را تجربه نکرده باشد. همه ما تجربه‌های ناخوشایندی داشته‌ایم که در گوشه‌ای از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهی مرور آن برای‌مان عذاب آور است.عده‌ای آن را به سرنوشت نسبت می‌دهند و عده‌ای همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسان‌ها می‌دانند اما چیزی که مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطره‌های تلخ است. یادآوری و تفکر در مورد خاطرات ناگوار گاهی تا آنجا پیش می‌رود که انرژی و توانایی ادامه زندگی را از انسان سلب می‌کند و اینجاست که بالاخره همه مان با این سوال روبه‌رو می‌شویم که با این خاطرات تلخ چه باید کرد؟ اما ما راه رویارویی با خاطرات ناخوشایندتان را برای‌تان می‌گوییم

با خودت روراست باش

قبل از هرچیز باید با خودتان شفاف باشید و در مورد این موضوع به نتیجه‌ای روشن برسید که فکر کردن در مورد گذشته و مرور تجربه‌های تلخ برای‌تان آزار‌دهنده است و مثل یک سم کشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت.باید از این وضعیت خسته شوید، خسته از غصه خوردن و فکر کردن و مرور تجربه‌های گذشته، خسته از احساس افسردگی و حسرت در مورد گذشته و بعد از این خستگی سودمند و به موقع، باید همه توانت را برای مقابله با این حس یک جا جمع کنی. تنها به این فکر کن که همین الان درست همین الان دیگر نمی‌خواهی حسرت گذشته را بخوری و از داشتن حس افسردگی و ناراحتی به اندازه کافی خسته شده‌ای.

یک راهکار عملی و موثر

یک مکان دنج و راحتی را درنظر بگیرید و آنجا بنشینید. چشم‌های‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. به تاریکی پشت پلک‌تان توجه کنید و سعی کنید فضای تاریک را در مقیاسی بزرگ‌تر تصور کنید آنقدر که سیاهی همه اطراف شما را احاطه کند. حالا یک تلویزیون را تصور کنید که در مقابلتان قرار گرفته است و حتی‌الامکان این تلویزیون را قدیمی در نظرتان تجسم کنید چون شما در حال بازسازی اتفاقات گذشته‌تان هستید. بعد از این کار حادثه‌ای که باعث دلخوری شما شده است را در صفحه تلویزیون خلق کنید و با دقت به آن نگاه کنید. شخصیت‌هایی که هنگام به‌وجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشته‌اند را با جزئیات تصویرسازی کنید. صداها، رنگ‌ها و حتی بویی که در آن لحظه حس کرده‌اید را از قلم نیندازید. بعد از این کار نوبت شماست. سعی کنید با دکمه‌ای که روی بدنه تلویزیون است (یادتان باشد که تلویزیون شما از نوع قدیمی است و کنترل ندارد) صداها را کم و زیاد کنید. صداهایی که باعث رنجش‌تان شده را کم و آن‌هایی که حس خوبی به شما می‌دهد را زیاد کنیدمی‌توانید رنگ صورت یا لباس شخصیت‌هایی که در این فیلم سینمایی خودساخته، باعث آزارتان شده است را کمرنگ تصویرسازی کنید. به‌تدریج شخصیت‌ها را حذف کنید و حتی می‌توانید نوع جملات آن‌ها را با سلیقه خود تغییر دهید. بعد از این‌که تصاویر کمرنگ و کمرنگ‌تر شد دست‌تان را روی دکمه خاموش تلویزیون بگذارید و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را برای همیشه محو کنید. انجام این تمرین را اگر برای چند بار انجام دهید، می‌تواند کمک زیادی به فراموشی اتفاق تلخ گذشته تان کند.
 

تغییر خاطرات آن‌طور که دوست دارید

وقتی از یک خاطره تلخ صحبت می‌کنید و سعی دارید آن را با کسی به اشتراک بگذارید تقریبا همه آدم‌ها یک جواب مشترکی را به شما می‌دهند و آن این جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش کن» اما در دنیای واقعیت وقتی صحبت از عمل وسط می‌آید اینکار کمی مشکل به‌نظر می‌رسد. فراموش کردن اتفاق تلخ کار خیلی سختی است اما حداقل می‌توانید نوع احساسی که نسبت به آن تجربه بد را دارید تغییر بدهید. وقتی خاطره‌ای تلخ را مرور می‌کنید قبل از هرچیز به این فکر کن که این اتفاق می‌تواند جنبه مثبتی هم برای شما داشته باشدبه‌دنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشایند هم داشته باش تا حسی جدید را جایگزین حس آزاردهنده سابقت کنی.

خودت را از قلم نینداز

هنگام مرور و تصویرسازی یک حادثه تلخ، آیا خودت را در تصاویری که دوباره بازسازی کرده‌ای می‌بینی یا خیر؟ اگر خودت را در صحنه نمی‌بینی این نشان می‌دهد که شما هنوز غرق در احساسات باقی مانده از خاطرات گذشته‌ات هستی.اما وقتی در تصویرسازی تجربه‌های تلخ گذشته‌ات خودت را هم تجسم می‌کنی این نشانه خوبی است چون شما به‌عنوان یک تماشاچی به آن اتفاق نگاه می‌کنید و خودتان را جدا کرده‌اید و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جایی که هم‌اکنون هستی نگاه می‌کنی. یادت باشد گذشته تنها یک خاطره است و این ما هستیم که آن‌ها را زنده می‌کنیم. در این تصویر‌سازی‌ و احیای دوباره زمان حال را از دست نده

همسفر!

همسفر!

در این راه طولانی که ما بی‌خبریم

و چون باد می‌گذرد

بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند

خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم

یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را

و یک شیوه نگاه کردن را

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.

هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.

و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است

 

عزیز من!

دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.

عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .

من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

 

عزیز من!

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد.

بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.

بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.

بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.

بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.

اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست.

سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است.

بیا بحث کنیم.

بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.

بیا کلنجار برویم.

اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.

بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.

من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.

بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

عزیز من! بیا متفاوت باشیم

خلوت من و تو


تو مرا یاد شبانه ها می اندازی!.... شبانه هایی که برایت می نوشتم و تو تعبیر می کردی! ...حالا سالهاست که گذشته ام!....به قدمت تمام سپیدهایی که از واژه هایم سر زدند!...همراه جوانی ام سپید سرودند و..... سپید شدند!!...
گاهی قهر کردیم!... گاهی برای هم خط و نشان کشیدم!....گاهی دو نفره خندیدیم ، یک نفره گریستیم!....گاهی به دنبالم آمدی و من نبودم! ... گاهی من آمدم و تو زودتر رفته بودی!... سالها به دنبال رد پای هم، روی شانه هایمان، تمام بار ناسروده ها را به دوش کشیدیم و رفتیم و هنوز به هم نرسیده ایم!!....
گاهی دعا می کردم کمی سپیده را معطل کنی!... اذانت را به تأخیر بیاندازی تا دو نفری کمی برای هم ترانه تعریف کنیم!!....گفتم درد و دلهایم طولانی اند!.... تو می خندیدی و روی بالهایت، آسمان را بر دوشم می انداختی و زیر ضربان مداوم ِ سُبّوحی سُبّوحی ات، خوابم می کردی!!....
نورها که منتشر می شوند و صدای پَر پَر قدسی پروانه ها می آید، ذکر یا نُورُ یا قُدّوس تو، آواز مکرر لحظه های من می شود، وقتی دنبال چیزی می گردم که به تو بیاید!....وقتی ساعت های بی خوابی ام مدام می شود!.... وقتی هر شب، راس ساعت دلتنگی، صبر و واژه تزریق میکنی به انگشت هایم!... وقتی از کابوسی غمناک، یلدا یلدا کنان بیدارم می کنی!.... وقتی می ایستی در تنهایی من، و من تو را آیه آیه از آسمان می چینم! ...وقتی می نشینم در خلوت ساده ی تو، و تو در سینه ی داغدار من، کَم کَمک می باری!... وقتی، وقتی....
                                                                            .

                                                                            .

                                                                            .

                                                                 گوش بسپار مرا

روسپیگری یک پدیده پنهان

وقتی در جامعه‌ای طلاق بالا می‌رود، روسپیگری هم به عنوان یک معلول بالا می‌رود؛ وقتی زنی در یک کشور طلاق بگیرد و هیچ نوع حمایتی از او نشود، زندگی‌اش به هم می خورد!
وقتی ما به یک زن سرپرست خانوار سی هزارتومان ماهانه می‌دهیم، می‌خواهیم زندگی معمولی داشته باشد؟ یک زن بیماری و هزار مشکل دیگر دارد، ما با سی هزارتومان چه انتظاری از او داریم؟
مسئولان باید بپذیرند که روسپیگری را جامعه به وجود آورده است، نه ذات و فطرت روسپیان!

این جامعه است که آنها را مریض اجتماعی کرده. پس بجای پاک کردن صورت مسئله به فکر حل مسئله باشیم.

بهتر است پدیده مردان خیابانی را هم در نظر داشته باشیم. 


دلایـل شاد نبـودن و شاد نزیـستن ما ایـرانیان

در پیاده‌رو که قدم می‌زنی چهره‌های غمگین، افسرده و عصبانی تکرار می‌شوند. کمتر کسی می‌گذرد که به رویت لبخند بزند. از هر که سوال کنی، در توجیه اندوهش چندین و چند دلیل می‌آورد. تفاوت ندارد از کدام قشر و گروه باشند؛ به هر حال یا شاد نیستند یا شادی‌هایشان کوتاه و زودگذر است. در طول سال‌ها، درگیری اقشار مختلف مردم و به‌ویژه جوانان با این امر، منجر به آسیب‌های اجتماعی مهلکی همچون اعتیاد و خودکشی شده و جامعه را به سمت خشونت‌ پیش برده است.

همواره کارشناسان بر نقش شادی در سلامت روان جامعه تأکید کرده‌اند؛ در حالی که اجتماع امروز ما چنان از شادمانی فاصله گرفته، که این حلقه مفقوده در خاطرات مردم بیشتر یافت می‌شود تا حقیقت زندگی آن‌ها. یک جامعه‌شناس دلیل نبود شادی در ایران را مربوط به فرهنگ می‌داند؛ فرهنگی که منحصر به دیروز و امروز نیست و سال‌هاست از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد. امان‌الله قرایی بر این باور است که مصائب تاریخی ایرانیان، از لشگرکشی و تجاوزات گرفته تا حمله و غارت، همگی سبب شده‌اند تا مردم این سرزمین رفته رفته روحیه شاد خود را از دست داده و در لاک غصه فرو روند.

چند ماه پیش دانشمندان اعلام کردند ژن شادی را کشف کرده اند. آنها البته همان وقت گفتند ژنMAOA که میزان مواد شیمیایی احساس خوب را در مغز تحت تأثیر قرار می‌دهد، فقط در زنان اثربخش است.این یافته‌ها بسیاری از طرفداران این نظر که می‌شود شادی را با استفاده از امکانات پزشکی و دارویی افزایش داد مأیوس کرد. از طرف دیگر، به صورت تلویحی این واقعیت تأیید شد که شادی بیش از آنکه بیولوژیکی باشد به موقعیت روانی و اجتماعی افراد بستگی دارد.

بار دیگر جویندگان شادی به سراغ تحلیل‌ها و پژوهش‌هایی رفتند که نشان می‌داد مردمِ چه جاهایی شاد هستند و مردمِ چه جاهایی از امتیاز شادی که گفته می‌شود سلامت بدن و موفقیت بیشتر شغلی را تضمین می‌کند، برخوردار نیستند. در تحقیقاتی که برای سنجش شادی جوامع انجام می‌شود، دو دسته دلیل اصلی برای شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه عنوان شده است. برخی تحلیل‌ها حاکی از این است که میزان شاد بودن یک جامعه بستگی به توسعه انسانی آن و بالا بودن امید به زندگی و وضعیت با ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. بر اساس تحلیل‌هایی دیگر، شادی یک مسئله فرهنگی- تاریخی است و آنچه در دهه‌ها و سده‌های متوالی بر یک ملت گذشته است، باعث می‌شود آن ملت شاد یا ناشاد باشد. بر اساس هر دو تحلیل البته ایران در رده‌های پایین شاد بودن قرار دارد.

سال گذشته یکی از رسانه‌های انگلستان یک نظرخواهی را مطرح کرد که نتایج آن نشان می‌داد 81 درصد از مردم انگلیس به جای افزایش ثروت، از دولت توقع دارند زندگی شادتری برایشان فراهم کند. به دنبال این اتفاق دانشگاه لیسستر پروژه‌ای با هدف رتبه‌بندی کشورها از نظر شادی مردمشان تعریف کرد.

در این رده‌بندی دانمارک به عنوان شادترین کشور دنیا انتخاب شده و دلیل آن چنین ذکر شده است: ثبات سیاسی، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بیکاری، فرهنگ کاری راحت و بی‌تنش، خانواده‌های محکم و آمار طلاق بسیار پایین، سرویس‌های دولتی خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، مدارس و دانشگاه‌های رایگان با کیفیت آموزشی مناسب، هویت اجتماعی مشخص برای جوانان، طبیعت بکر و معماری شهری زیبا، آلودگی محیط زیست ناچیز، میزان جرم و جنایت ناچیز، امکانات شهرنشینی با کیفیت بسیار بالا، امکان ورزش‌های نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه. دانمارک پنج میلیون و 500 هزار نفر جمعیت دارد و شانس زندگی در آن بیش از 87 سال است. سوئیس‌، اتریش و ایسلند به ترتیب با امید به زندگی 85، 79 و 80 سال در رده‌های بعدی قرار دارند. در رده‌بندی دانشگاه لیسستر ایران از بین 220 کشور، در جایگاه 202 قرار گرفته است.

این در حالی است که موسسه گالوپ که به دلیل آمار‌های مختلف و نظرسنجی‌هایش شهرت دارد و هر ساله فهرستی از ملت‌های شاد دنیا ارایه می‌کند، در نظر سنجی جدید خود نتایج متفاوتی گرفته است. معیار‌های این موسسه متفاوت با معیار‌های علمی است. نظرسنجی تازه گالوپ که نتایجش اواخر آذر امسال منتشر شد، نشان می‌دهد هفت کشور از 10 کشور با شادترین مردم، در آمریکای لاتین قرار دارند. بیشتر این هفت کشور، کشورهایی هستند که از حیث شاخص‌های متداول مناسب بودن زندگی در آنها، وضعیت خوبی ندارند برای مثال، یکی از این کشورها یعنی گواتمالا از دهه‌ها جنگ داخلی و بعد از آن از نرخ بالای جنایات سازمان یافته رنج برده و یکی از بالاترین آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انسانی سازمان ملل که ترکیبی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش و درآمد سرانه است وضعیتی شبیه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجی گالوپ قرار دارد.

غمگین‌ترین و ناراحت‌ترین مردم دنیا در سنگاپور زندگی می‌کنند؛ یکی از مرفه‌ترین و منظم‌ترین کشورهای دنیا که از توسعه‌یافته‌ترین کشورهای دنیا نیز هست. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفته‌اند. آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند. این مساله در تناقض با مفهوم جدیدی به اسم "اقتصاد شادمانی" است که بر اساس آن، تلاش می‌شود عملکرد دولت‌ها با افزودن شاخص میزان درک مردم از رضایت از زندگی خود به شاخص‌های متداول‌تری چون امید به زندگی، درآمد سرانه و میزان تحصیلات بهبود یابد. در بین کشورهای با کمترین میزان شادمانی و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، یمن، افغانستان و‌ هائیتی جای تعجب ندارد اما، غمگین بودن مردم گرجستان، لیتوانی و ارمنستان کمتر طبیعی است. ارمنستان از انتهای جدول در رده دوم قرار دارد. آگارون آدیبکیان یک جامعه‌شناس اهل ایروان پایتخت ارمنستان می‌گوید: ارمنی‌ها غمگین بودن را دوست دارند؛ تلخی‌های فراوانی در تاریخ ارمنی‌ها وجود دارد.

ارمنی‌ها کمتر لبخند می‌زنند و مشکلاتشان را با دیگران در میان نمی‌گذارند و از موفق بودن خجالت می‌کشند. این درحالی است که بعضی از اهالی آمریکای لاتین می‌گویند این نظرسنجی به یک مساله مهم در زندگی مردم آن مناطق اشاره دارد: مردم آمریکای لاتین عادت دارند علی‌رغم زندگی روزمره خود که ممکن است به نحو خردکننده‌ای سخت باشد، بر چیزهای مثبتی مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند. در نظرسنجی امسال موسسه گالوپ مانند نظرسنجی سال گذشته اش ایران مورد بررسی قرار نگرفته است اما، سه سال پیش ایران در بین 155 کشور، رتبه 81 را به دست آورد که نشان می‌دهد ایرانی‌ها مردمان شادی نیستند. به هر حال به نظر می‌رسد تحلیل‌های راهگشای اجتماعی در این زمینه زمانی قابل طرح و پیگیری است که بر نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه توجه کنیم. وقتی عنوان می‌شود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و ... در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشه‌های شاد نبودن ایرانیان پی می‌بریم.

این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج یک تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان می‌دهد دختران 14 ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زن‌های 40 ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرح‌هایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره می‌اندازد اثبات می‌کند.

آنچه به ذهن اکثر افراد می‌رسد این است که باید وقت و امکان بیشتری برای تفریح کردن به وجود بیاید اما، باید توجه داشت که تأمین امنیت شهروندان از هر نظر باعث می‌شود امکان تفریح و به تبع آن شادی به وجود بیاید. امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، امنیت روانی و ... همه می‌توانند زمینه‌های شادی شهروندان را فراهم کنند.

حرف هایم


سراغت را از شقایق های وحشی گرفتم

گفتند: ما خواب بودیم کسی را ندیده ایم

به باران گفتم من نگاهی را گم کرده ام تو آنرا ندیده ای ؟

کلامش بارش سکوت بود ! !

حال من مانده ام با کوله باری از یاد ها و تنهایی ها و غروبی

دیگر که انعکاسی از نگاه توست .

بر گرد ای غریبه ! من بیمار نگاه خاموشت هستم 

با انواع مرد از نظر خانم ها آشنا شوید!


اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی کشند...


بروز عواطف مثبت در روابط زناشویی، اساس پایداری محبت و عشق زن و مرد به یکدیگر است. اما متاسفانه برخی از مردان از این امر دوری می کنند و عشق فی مابین خود و همسرشان را نادیده گرفته و در جهت فراموشی این گوهره ناب زندگی پیش می روند.


چند دسته از همسران هستند که بنا به ساختار شخصیتی و خانوادگی و خواستگاه اجتماعی شان ،متاسفانه عشق را در زندگی مشترک ناخواسته از بین می برند ...

 

شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند


خانمش را چون یک شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع، رفتن به خانه پدر و مادر و دوستان ممنوع، درس خواندن ممنوع، داشتن شغل ممنوع، مسافرت ممنوع، استفاده از رایانه ممنوع، خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع، تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع، بیرون رفتن از منزل ممنوع.

 

شوهران سلطه جو، زورگو و کنترل کننده

 

چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد.


به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه ؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن؛ انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان.

 

 

شوهران بی مسئولیت


این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند. هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرت ها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنج هایشان را به خانواده می ریزند و لذت هایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استیشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند.

 

 

شوهران بی احساس و سخت کوش


برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.


مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله ۳ کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.


اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزادسازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرف ها و احساسات خانمشان داشته باشند. این مردان مهارت های گوش دادن، مهارت های ارتباطی، مهارت های هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند. برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوج هایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند.


یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه، یک نوازش، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.

 

 

شوهران وابسته و غیر مستقل


این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روزبه روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی این گونه شوهران دخالت کنند.

 

 

شوهران کمالگرا و خسیس


این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آل خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانی شان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح، مسافرت، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بردل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.

همسرم خسیس است، چگونه با او رفتار کنم؟

روان شناسان خساست را یک نوع مشکل «روانی» می دانند چون معتقدند افراد مبتلا به این اختلال روحی- روانی در همه رفتارهایشان دچار خست و امساک هستند؛ حتی در ابراز احساسات و نشان دادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزدیک.

 

تلاش کردیم تا با خساست به عنوان یک مشکل روحی- روانی و تاثیر آن بر روابط زوجها و شیوه رفتار با همسر مبتلا به این اختلال روحی - روانی آشنا شویم.

خسیسها از دیدگاه علم
از نظر علم روان شناسی « سخاوت روح » یکی از ویژگی های مثبت روحی – روانی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد - با اندکی تفاوت در میزان آن - وجود دارد. اما در برخی افراد این ویژگی رفتاری اجازه یا فرصت بروز و ظهور پیدا نمی کند و همین ناتوانی ، آنها را به فردی خسیس ( اسکروچ ) تبدیل می کند.

 

خساست در شیوه خرج و پس انداز کردن، رفتارهای فردی و اجتماعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، گوشه گیری، امتناع از حضور در جمع، توجه بیش از حد به رفتارهای دیگران و بررسی رفتارهای آنها به قصد انتقاد و ... مشاهده می شود.

آنها حتی در ابراز احساسات هم خساست می کنند! به این مثال توجه کنید؛ مدیر مؤسسه ای از اینکه کارمندان اش به خوبی کار می کنند، آگاه است اما خساست او اجازه نمی دهد تا با پاداش مالی یا حداقل تشویق زبانی از همکاران اش تشکر و تقدیر کند.

 

در واقع « سخاوت » به صورت بالقوه در این فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش می شود ولی خسیس بودن او مانع از آن می شود که سخاوتمندی اش را نشان بدهد. این نمونه یکی از هزاران نمونه ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به دلیل خساست است.

 

 

خانواده در سایه خست
شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمی دهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامه های دسته جمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله می گیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل می شویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر می کنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق می کند چون پای نفر دیگری هم در میان است.

 

بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجین و رابطه آنها با یکدیگر تاثیر می گذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر ( زن و شوهر ) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) می توان به این موارد اشاره کرد:

- ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمی توانند از ساده ترین کلمات محبت آمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده می شود.

 

- به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پس انداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب می آید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیه ای است.

- فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده می شود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم می شود چون یکی از طرفین نمی تواند نیازهای عاطفی و روحی - روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.

 

- ارتباط زن و شوهر به بحث ها و رفع نیازهای مالی محدود می شود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی – باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین می کند، پیروی کنند.

- والد یا والدین ( بسته به اینکه کدام یک به بیماری خساست دچار باشند ) همواره از رفتارها و تلاش های فرزندشان در هر زمینه ای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل می شود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا - که برای موفقیت فرزندشان هزینه کرده و آنها را همراهی می کنند - هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نمی کنند و فقط توقع دارند.

 

- مردان یا زنان خسیس هر مسئله ای را با مسائل مالی می سنجند و « پول و درآمد » مهم ترین عامل تعیین کننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبایی این کار.

- تصمیم گیری برای خرید هر وسیله ساده ای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانع کننده ای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف می شود.

 

به نظر شما زندگی ای که یکی از طرفین اختیار کامل دارد و دیگری هیچ اختیاری ندارد، به زندگی در زندان شبیه نیست؟

- رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده - به ویژه همسر - سلب کرده است.

 

- این افراد در برآوردن نیازهای فردی شان هم امساک می کنند؛ تا حدی که سلامتی شان هم در معرض خطر قرار می گیرد.

 

 

روح و روان، اسیر امساک
بررسیها نشان می دهد « افسردگی » یکی از مهمترین اختلالات روحی - روانی است که فرد خسیس به آن دچار می شود. روان شناسان دلیل اصلی بروز این حالت را منزوی شدن آنها می دانند.

 

از طرفی عناد دائمی آنها با جمع، باعث تنها ماندن شان می شود و همین امر باعث تشدید افسردگی خواهد شد. در واقع عقاید آنها باعث می شود تا همیشه تنها بمانند؛ حتی اگر به ظاهر، دیگران آنها را طرد نکنند.

یکی دیگر از مشکلات روحی - روانی این افراد، « بی تابی و بروز حالت های هیجانی » است. نگرانی درباره همه چیز، به ویژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرج کردن واقعی )، آنها را به افرادی بهانه جو، بی تاب، ایرادگیر و... تبدیل می کند. این نکته را هم فراموش نکنیم که حالتی « تهاجمی و عصبی » در رفتارهای آنها دیده می شود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان می شود.

 

رفتارهای دیگری مثل حرص و ولع دائمی برای همه چیز، شک و تردید، حسابگری و خود محوری از دیگر اختلالات روحی - روانی افراد مبتلا به بیماری خساست است. این افراد فراموش کرده اند که تیر تیز رفتارهای نامطلوب و تهاجمی آنها، بیش از همه، روح و روان همسر و فرزندان شان را زخمی می کند.

 

 


با آنها چه کنیم؟
اول از همه به خاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمی شود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعی ای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوه ها می شود با او مدارا کنیم :

 

- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث می شود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.

- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب او ندارد. حتی این رفتارها می تواند با شدت بیشتری تکرار شود.

 

- پیش از خرید هر وسیله ای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلاف نظر، مشورت کردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبه رو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینه سازی کرده ایم.

- برای خرید های شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرون رفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشته شدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.

 

- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش می کنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در این صورت با درک مشکلشان و تلاشی که برای ترک این صفت می کنند، به آنها کمک کنیم.

فراموش نکنیم نباید این افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. کنارشان باشیم تا با کمک هم به تدریج بر مشکل غلبه کنیم.

 

- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی می شویم، ناراحتی مان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت می شویم و خجالت می کشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.

- همان طور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بی اعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کم اعتنایی ما روبه رو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود می توانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.

 

- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبه رو نشوی.

- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می کنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخره کردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینه ای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.

 

- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.

- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.

دلایل خیانت در زن و شوهرهای ایرانی از نگاه روانشناسان


آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است.

 


روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند.

 

 

اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم.

 

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟


خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:

 


۱ -خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است.


۲-خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود.

 


۳- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید.

 

 


چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

 


دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.


۱- سردی روابط: وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

 


۲- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.


۳- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

 


۴- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.


۵- ازدواج های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

 

 

 

۶- انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.


۷- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.

 


۸- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورندت که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.


۹- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.

 


۱۰- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

 

 


با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟

 


نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم. در مورد خیلی از پدیده ها، تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش های پررنگ تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می گردند. باید این نکته را یادآوری کرد در جامعه کنونی که افراد تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می کنند.

 

 


جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به به هم دخیل هستند؟

 


نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربیت های گذشته، بسیار زیاد است. به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می گذارد و منجر به اختلالات زناشویی و تعارضات می شود. برخی از افراد برای رها شدن از این استرس ها می خواهند آرامش را در رابطه دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانهتحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می بردو هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی دهد، زشتی این مسئله از بین می رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می بینیم.

 

 


خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

 


زمانی که مردان در گذشته خیانت می کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانوادهمی کردندو از این طریق تحملشان را بالا می آوردند و پیش خود می گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های مختلف کسب کرده اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می کنند و هیچ اتفاقی نمی افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه ها سبب می شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.

 

 


آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟

 


با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی کنند و آسیب شناسی دقیقی انجام نمی دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند. فقط روش های ضربتی مقطعی است که نمی تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی رود و پنهانی تر خواهد شد.

 

 


زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟

 


در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند. باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابندت و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری های عجولان بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می شوند فورا از طلاق حرف می زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می شود یا بدتر.

 

 


آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟

 


بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلا اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می شود با تامل حل و فصل خواهد شد.

 

 


بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می توان کرد چیست؟

 


باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند. باید حتما آنها را به روانشناس ارجاع داد، چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می کند به این مسئله از نگاه واقع بینانه تر بنگرد. گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارودرمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است.

 


همسران چگوه هباید زندگی شان را از خطر خیانت و بی وفایی همسران حفظ کنند؟

 


اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود. پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می شود. توصیه ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند.